مثل ، سخن کوتاه و مشهوری است که به قصه ای عبرت آموز و یا گفتاری نکته آموز اشاره می کند و جای توضیح بیشتر را می گیرد . کلمه ی « مثل » عربی است و کلمه ی فارسی آن « متل » است که وقتی صورت بی ادبانه پیدا کند به آن « متلک » گویند. مثل گاه یک عبارت ساده است و گاه یک بیت شعر .
« ضرب المثل » یک ترکیب عربی به معنی مثل زدن است و در همه ی زبان های دنیا فراوان است . بعضی از « ضرب المثل ها » در همه ی زبان ها دنیا مشتر ک اند .
بعضی از مثل ها حاصل پند های دانایان یا پیشوایان دینی و یا تجربه های زندگی مردم است که به آن حکمت می گویند. بعضی دیگر گفتار اشخاص نامدار و یا عادی بوده که از بس به ذوق دیگران خوش آمده مشهور شده است و بسیاری از مثل ها نتیجه ی داستانی است که ممکن است مردم از اصل داستان بی خبر باشند و یا ممکن است در هر شهری به صورتی نقل شود .
دانستن مثل ها گفتن و نوشتن را آسان می کند . چون این جمله ها کوتاه و زیباست ، بر دل می نشیند و گفت و گوی دراز را کوتاه می کند . درست به کار بردن مثل هم خودش یک هنر است و اگر در جای خود استفاده شود اثر حرف را بیشتر می کند و اگر درجای نامناسب گفته شود ویا با موضوعی که در میان است مطابق نباشد ممکن است صورت متلک به خود گیرد.
در گویش مازندرانی نیز مثل های فراوانی وجود دارد که بعضی از آن ها همان « ضرب المثل » فارسی هستند که به گویش محلی مازندرانی بیان می شوند و برخی نیز مخصوص فرهنگ و گویش مازندرانی است. ما سعی می کنیم مثل هایی که در منطقه ی ما ( دوسرشمار نرم آب ) عمومیت دارد را انتخاب کنیم و در اختیار دوستان قرار دهیم به شرط آن که دوستان نیز با نظرات و پیشنهادات خودشان ما را در ارائه ی هر چه بهتر آن یاری کنند .
به خاطر این که دیگر هم وطنان ما نیز با « ضرب المثل های » گویش محلی ما آشنا شود ابتدا مثل را به گویش محلی خودمان می آوریم و بعد آن را با زبان انگلیسی “آوانگاری” می کنیم و در قدم بعدی مفهوم و کاربرد آن را بیان می کنیم و در آخر هم معنی واژها را به فارسی می نویسیم .
انشاء الله بتوانیم فرهنگ غنی خودمان را که از گذشته به ما ارث رسیده حفظ کنیم و به آیندگان انتقال دهیم.
مثل های مازندرانی
مال ِ مَردِم ، دِل ِبی رَم – Māle mardem ,dele biram
ترجمه : استفاده نادرست از بیت المال
واژه نامه : بی رم : بی رحم
………………………………
یِک کِشت و یک کال ویشتِر نیمِه – Yek kešto yek kāl višter nime
ترجمه : اشاره به معدود بودن افراد یک خانواده دارد
واژه نامه : کشت : کاشتن ؛ قراردادن اصطلاح یک کشت یعنی قراردادن دو گردو روی زمین / کال : دانه / یک کشت و یک کال : سه دانه / ویشتر : بیشتر / نیمه : نیستیم ؛ نی ایم
یکی از بازی های معروف مازندران و منطقه « دوسر شمار » در گذشته های نه چندان دور که امروزه نیز کم و بیش رواج دارد گردو بازی ویا در اصطلاح محلی « آغوز بازی » است. نحوه ی بازی به این شکل است که دو یا چند نفر ابتدا دایره ای به قطر ۱۰ یا ۲۰ سانتی متر روی زمین رسم می کردند و بعد از تعیین تعداد گردو برای بازی گردوها را دو تا دو تا روی هم می چییدند که اصطلاحا به هر جفت از این گردوهای چیده شده یک کشت می گفتند. بعد از چیدن گردم ها، هر کدام از بازی کنان از فاصله ای حدودا ۱۰ متری با یک گردوی تقریبا بزرگ تر که اصطلاحاً به آن « شَقله » šağele می گفتند، به سوی گردوهای کاشته شده پرتاب می کردند، اگر شقله به آن ها می خورد و از دایره ی ترسیم شده خارج می کرد مال خودش می شد.
………………………………
هَلی بَکِش ، تَلی بَکِش – Hali bakeš , tali bakeš
ترجمه : بسیار محکم و قابل دوام است. ( بیشر منظور پارچه است )
واژه نامه : هلی : آلو ؛ هلو ؛ آلوچه / بَکِش : بِکِش / تَلی : تیغ ؛ خار
………………………………
شِل اَسب کارِه ی کَمِر رِه نِشکِن – asb kāreye kamer re nešken ؟ Šel
ترجمه : ( در جواب آدم خیال باف گفته می شود )
واژه نامه : شِل : شُل ؛ وارفته / اسب کاره : کره اسب / ره : را مفعولی / نِشکِن : نَشکَن
………………………………
زیگ رِه وَرف روز گییِرنِه – Ziğ re varfe ruz ğiyerne
ترجمه : استفاده از فرصت ها در موقعیت مناسب ( سوء استفاده )
معادل فارسی : از آب گِل آلود ماهی گرفتن
واژه نامه : زیگ : نوعی پرنده ی کوچک / ره : را مفعولی / ورف : برف / گییِرنه : می گیرد
نویسنده : رضا نظری