پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

صحبت از یک زن شجاع است؛ او روی دیگر زندگی را به ما نشان داد

روی صحبت امشبِ من یک زن است، اتفاقا او هم هفت‌سالی است روی دیگرش را نشان‌مان‌ داده، «مهرانگیز عباسی»، فردا صبحی (سی‌ویکم شهریور۹۲) شوهرش را از در حالی در کنارش داشت نفس می‌کشید در چند صدم ثانیه از دست داد.

1
سید روح اللهشجاعی کیاسری، فعال رسانه به مناسبت سالگرد درگذشت جابر معافی، مسئول فقید خبرگزاری فارس مازندران یادداشتی را در مورد همسر این خبرنگار فقید در صفحه خود در فضای مجازی نوشته است.
………………………………………………………………………………………..
«احسان محمدی» فیلمی از یک پسر بچه افغان را پست کرده و نوشته «این بچه حداقل پنجاه سال از من عاقل‌تر است. البته روزگار یادش می‌دهد که حرف زدن و نوشتن و بلبل‌زبانی کردن همیشه آسانتر از عمل کردن است.»
راست می‌گوید، الان بیشتر ما حرف می‌زنیم، اما عمل کدام‌یک از ما به گفتارمان نزدیک‌تر است خدا می‌داند. خود من یکی از این دسته آدم‌هایی هستم که مدام دارم حرف می‌زنم، می‌نویسم بلای جان یه عده آدم شدم. بعضی‌ها آن‌طرف توی دایرکت و بعضی‌ها هم اینجا در ملا‌عام می‌خواهند به من ثابت کنند که تو آنی نیستی که وانمود می‌کنی. اما مهم‌ترین منتقد آدم خود وجدان بیدار اوست، انصافا سعی کردم هر کجا اشتباهی کردم به شوخی، کنایه، گاهی هم جدی خودم را مورد عتاب قرار بدهم.
حالا یکی ممکن است بگوید این خودزنی تو مظلوم‌نمایی است، که معتقئم هست ولی هر چه هست هست! سعی می‌کنم جانب احتیاط را راعایت کنم و بر مدار انصاف حرکت کنم.
از غروب دلم به همکارم است. کسی که یک زن است، در ادبیات این سرزمین گاهی «ضعیفه» صدایش می‌کنند، گاهی‌ام انگار نوکر خانه‌شان است. برای من زن یک قدرت توصف‌ناشدنی دارد.
این موجود عجیب انرژی فوق‌العاده‌ای دارد که من حداقل در خودم ندیدم. یکی‌شان‌ در خانه من زندگی می‌کند، او مادر رضاست. پسرشجاع!
تمام این سال‌ها (منظورم غریب به هفت‌سال) عجیب با مشکلات زندگی کنار آمده، هیچ‌چیزی را برای خودش نمی‌خواهد یعنی شش‌دانگ وجودش را وقف بچه‌ها و ایضا شوهر بی‌مسئولتش کرده.
اگر خدا یاری‌ام کند برای مادر رضا روزی کتابی می‌نویسم، شرح می‌دهم که قدرت او از چندین بمب‌اتم هم بیشتر است.
روی صحبت امشبِ من همان‌طور که گفتم یک زن است، اتفاقا او هم هفت‌سالی است روی دیگرش را نشان‌مان‌ داده، «مهرانگیز عباسی»، فردا صبحی (سی‌ویکم شهریور۹۲) شوهرش را از در حالی در کنارش داشت نفس می‌کشید در چند صدم ثانیه از دست داد.
خب خیلی‌ها در جوانی این اتفاق برایشان رقم خورد، حالا تقدیر بود، هرچیز دیگری خدا عالم است و ما بی‌خبریم. این همه سال از «جابر معافی» گفتیم، خود من چند باری نوشتم و باز هم تاکید می‌کنم او همکار با معرفتی بود، در کارش بی‌وقفه کوشش می‌کرد، اما یک آدم معمولی بود مثل همه ما، احتمالا خبر را گاهی با اشتباه منتشر می‌کرد، به زن وبچه‌اش اعتراض می‌کرد مثل بقیه ما مردها و اینکه همیشه یکی دوتا قسطش عقب بود! (این را همسرش خانم عباسی تایید می‌کند) اما این‌قدر بعد از فوت جابر از او تعربف کردیم که انگار دست‌نایافتنی‌ست!

همان‌طور که گفتم او انسان شریفی بود، به کارش اهمیت می‌داد، حتما دغدغه‌مند بود، کما اینکه بعد از گذشت این چندسال دوستان و همکاران از او به نیکی باد می‌کنند.
اما این بانوی چهاردانگه‌ای که اصالتش ازاو یک شیرزن ساخته تمام این سال‌ها به رغم سختی‌های زندگی راه همسر را ادامه داد، هرگز ناله نکرد، شاید خسته شد، شاید یکجاهایی کم آورد اما به گواه همکارنش در خبرگزاری و سایر رسانه‌ها جزو آدم‌های پیشرو است.
او پای فرزندانش ایستاد، امروز دسته‌گل‌های جابر دیگر خوب و بد را تشخیص می‌دهند. آنها حتما می‌دانند این مادر نه تنها به وظیفه‌ای خودش در قبال خانواده عمل کرده بلکه در مقام یک خبرنگار همواره در تلاش است تا رسالت اصلی‌اش که بیان مشکلات و تنگناهای زندگی مردم است را هم به خوبی عمل کند.
باز شاید این‌طور عنوان شود مگر بقیه در شرایط مشابه برای گذران زندگی کار نمی‌کنند؟
چرا، انسان برای ادامه حیات ناگزیر است با مشکلات کنار بیاید، اما نوع کار و میزان دغدغه‌مندی این بانو او را در نظرم قدری متمایز کرده.
خانم عباسی بارها برای گزارش، خبر یا یادداشت تحت فشار قرار گرفته، پایش به دادسرا باز شده ولی همچنان دارد شرافت‌مندانه کارش را ادامه می‌دهد.
آن‌هم در جامعه‌ای که به قول احسان محمدی حرف زدن از عمل کردن راحت‌تر است. واقعیت این است که او یک زن قوی، با انگیزه و شجاع است که به مشکلات توجهی نمی‌کند و برای خوب شدن حال من و شما از خودش و زندگی‌اش مایه می‌گذارد.
1 نظر
  1. حامد خليلي ازني می گوید

    خانم عباسی بدون شک نماد یک زن کوشا، توانمند، شجاع ، مسئولیت پذیر و خدمت به مردم و افتخار چهاردانگه است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.