پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

«روز مازندران»، انتخابی بر پایه فرهنگ یا سیاست‌!؟

0

انتخاب یک روز ملی یا جهانی برای یادآوری و نکوداشت مفاهیم و موضوعات ملموس و غیرملموس مرتبط با تاریخ و فرهنگ و زندگی بشر، امری پسندیده در بین همه کشورها و خرده فرهنگ‌‌هاست. هر کشور به مناسبتی برای خود روزهای ملی دارد و سازمان ملل متحد نیز برای گروهی از مفاهیم و موضوعات مشترک بشری روزهای جهانی را نامگذاری کرده است که از آن جمله روز جهانی کارگر، روز جهانی معلم، روز جهانی هنر گرافیک، روز جهانی صلح، روز جهانی وال و … را می‌توان نام برد. در ایران نیز روزهای ملی و استانی فراوانی وجود دارد که از ریز تا درشت موضوعات کشوری را در برمی‌گیرد و روز حافظ، روز جوان، روز مقاومت و ایثار، روز جانباز، روز مالیات و … و نیز روز استان‌ها مانند «روز مازندران» از آن جمله‌اند. نامگذاری یک روز برای یک استان در ایران می‌تواند با توجه به موضوعات مختلفی که از اهمیت تاریخی، ملی و جهانی برخوردار هستند، صورت گیرد.

گذشته‌ تاریخی و فرهنگی مازندران به روایت یافته‌های باستان شناسی، کتاب‌های معتبر تاریخی خارجی و نیز داستان‌های شاهنامه دارای دیرینگی زیادی است که حداقل تا ده هزار سال پیش را شامل می‌شود و در گستره تاریخ، مناسبت‌های فرهنگی و ملی زیادی در جغرافیای مازندران روی داده که هر کدام برای بالیدن فرهنگی یک کشور کافیست.

در باره چرایی برگزیدن «۱۴ آبان» برای «روز مازندران» و نیز جایگاه فرهنگی و گرایشات سیاسی مذهبی کسانی که این روز را تصویب کردند، نقدهای زیادی وارد بوده و دیدگاه‌های مخالف و موافق فراوانست و تاکنون به دلایلی پنهان و آشکار این دو طیف با هم به گفت‌‌وگو و تبادل نظر نپرداخته‌اند تا زوایای مختلف این انتخاب برای عموم مردم به ویژه نسل جوان و تحصیلکرده روشن شود.

بنده بعنوان یک هنرمند و فعال فرهنگی در حوزه فرهنگی مازندران و با توجه به شناختی که از پیشینه فرهنگی مازندران دارم، بارها دیدگاه و نقد خود را در انتخاب روز «۱۴ آبان» بعنوان روز مازندران به بزرگان و فعالان فرهنگی مازندران و از جمله برخی از کسانی که این روز را تصویب کرده‌اند، اعلام نموده و معتقدم این انتخاب به درستی صورت نگرفته و در آن حرف و حدیث فراوانی هست و باور دارم که انتخاب مناسب برای روز مازندران، روز «۱۳ آبان» روز تیر انداختن و شهادت «آرش کمانگیر، بزرگ‌اسطوره وطن پرستی در ایران و جهان و برابر با «جشن تیرماه سیزده» مازندرانی می‌باشد.

کسانی که ۱۴ آبان را برای «روز مازندران» برگزیدند بیان می‌کنند که به استناد منابع قدیمی، ۱۴ آبان روزیست که مردم مازندران با علویان بیعت کردند! در باره بیعت مردم روستای سعیدآباد یا مرزن آباد کنونی با حسن بن زید روایات مختلفی وجود دارد. یک روایت می‌گوید: امامزاده سلطان محمد کیا به نیابت از مردم مازندران نامه‌ای را به حسن بن زید فرستاد و با او که در ری ساکن بود بیعت کرده و او را به کجور دعوت کرده و سپس مردم روستای سعیدآباد در روز عید فطر ۲۵۰ قمری برابر با ۱۴ آبان ۲۴۳ خورشیدی با وی بیعت کردند و در ادامه این بیعت، پایه های حکومت شیعی و یا علویان گذاشته شد. اینکه عرب‌های مهاجر با انتساب خود به حضرت علی (ع) و زیر پرچم و نام علویان توانستند چند صباحی بر مردم مازندران حکومت کنند شکی نیست اما همین علویان، به روایت تاریخ دامنه ظلم و ستم‌شان چنان فراگیر شد که مردم مازندران سر به قیام زدند و آنها را از حکومت ساقط کردند.

انتخاب کنندگان «۱۴ آبان» بعنوان روز مازندران که در حدود یک دهه پیش (سال ۱۳۸۸) در شورای فرهنگ عمومی مازندران حضور داشتند با دلایلی که بیشتر جنبه سیاسی و مذهبی و علوی گرایانه مبتنی بر سیاست داشته تا فرهنگی، و بیشتر خوشایند مسوولان وقت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده تا مردم و فرهیختگان فرهنگی مازندران، دست به این انتخاب زدند و «آرش» را به دلیل اسطوره بودن و داستانی و تخیلی دانستن شجاعت و شهادتش!! رد کرده و در هزارتوی غبار گرفته و مبهم تاریخ مازندران به دنبال مستندسازی آن بیعت شدند، اما برخی از همین افراد، چندی پیش که ماجرای تعلق آرش به ساری یا آمل توسط عده ای تفرقه‌افکن پیش آمد و شوربختانه باعث اختلاف شدید بین ساروی‌ها و آملی‌ها شد، به یکباره طرفدار آرش و ساروی دانستن او شدند و به سفسطه و استفاده ابزاری از شخصیت اسطوره‌ای و جهانی آرش روی آورده و خود را در تناقضی آشکار با حرف‌های گذشته، طرفدار آرش و ساری را خاستگاه آرش نشان دادند تا دیگر شهرهای مازندران را از افتخار داشتن پهلوانی اساطیری محروم گردانند. این افراد غافل از این مهم هستند که آرش اسطوره‌ای ملی و فراتر از آن جهانی است که آوازه‌اش حتی در زمان هخامنشیان به یونان نیز رسیده بود و آشیل (آیسخولوس) نمایشنامه نویس بزرگ یونان در سال ۴۷۲ پیش از میلاد در اپیزود آغازین نمایشنامه مشهور و تراژدی «ایرانیان» به صورت مفصل به جایگاه آرش پرداخته است.

در دهه گذشته اجرای «روز مازندران» به دلیل ارتباط پیدا نکردن مردم با مناسبت ۱۴ آبان، بر زمین مانده بود و در دو سه سال گذشته به مرحله اجرای عمومی رسیده است و یک بار دیگر ثابت گردید وقتی پای افراد سیاسی و سیاست‌زده و سیاست‌پیشه و عافیت‌طلب به فرهنگ مازندران باز شود، کارهای فرهنگی بر زمین می‌ماند و فقط با اختصاص بودجه کلان دولتی کارها پیش خواهد رفت، اما از سه سال پیش و با همت دوستداران فرهنگ مازندران که عموماً افراد و تشکل‌های غیردولتی و بعضاً از مخالفان «۱۴ آبان» نیز هستند، این روز گرامی داشته شده است و هر سال برشکوه آن افزوده می‌شود.

اکنون روی سخنم با فرهیختگان مازندران و نیز شورای فرهنگ عمومی مازندران است (از جمله برخی از همان مصوبان روز ۱۴ آبان که نام هر کدامشان زینت بخش فرهنگ مازندران نیز هست):

برخی در سال‌های گذشته هر نقدی و هر مخالفتی با انتخاب «۱۴ آبان» و هر موافقتی با «۱۳ آبان» را با انواع وعده و وعیدها و یا به این دلیل که «در انتخاب اشتباه کردیم، و یا مهم نیست این روز چه تاریخی باشد بلکه مازندران مهم است» و یا متهم کردن مخالفان به ضدعلوی بودن! و یا اینکه الان زمان مناسبی برای بیان مخالفت نیست! یا دشمنان مازندران سوء استفاده می کنند! و ….. مجال بیان ندادند و مخالفان نیز به حرمت فرهنگ مازندران سکوت کردند و یا به نقدهای نه چندان شفاف بسنده کردند.

بنده اگرچه با دلیل‌های آشکار با انتخاب روز «۱۴ آبان» برای روز مازندران مخالف هستم و بر تغییر آن به «۱۳ آبان» روز تیر انداختن آرش و هم‌زمانی‌اش با جشن «تیرماه سیزده» بعنوان دو نماد فرهنگی استانی، ملی و جهانی مازندران اصرار می‌ورزم، در این سال‌ها اما همواره در اجرای این روز نقشی هر چند کوچک داشته‌ام که طراحی لوگوی ستاد روز مازندران و پوسترها و بنرهای این مناسبت، دین ناچیزی است که نسبت به مازندران و فرهنگ آن ادا کرده‌ام و انجمن فرهنگی سادوای بالاده نیز همواره در کنار برگزارکنندگان جشن روز مازندران بوده و خواهد بود.

شوربختانه فرهنگ مازندران در چهار دهه اخیر بخاطر حضور مدیران سیاسی و جناحی و بعضاً غیرفرهنگی در پست‌های فرهنگی استان، رشد چندانی نداشته و از بسیاری استان‌های دیگر عقب افتاده است و اگر نبودند NGOها و انجمن‌های فرهنگی غیردولتی که در تهران و مازندران فعالیت چشمگیر دارند، اکنون از هویت فرهنگی چند هزار ساله مازندران اثری باقی نمی‌ماند، همچنانکه اکنون به واسطه صداوسیمای به شدت فارسی زده مرکز مازندران، زبان مازندرانی در حال نابودی است و هم چنان که در خواب غفلت مازندرانی ها، در نامیدن « روز شعر و ادب ایران »، شخصیت بزرگی چون نیمایوشیج پدر شعر نوی ایران نادیده گرفته شد و زادروز شاعر معاصری دیگر بعنوان «روز شعر و ادب ایران» نامیده شد.

اکنون در عصر بیداری فرهنگی مردم مازندران و در دنیای پرمخاطره فرهنگی امروز، بیاییم به دور از گرایشات سیاسی و شخصی و در اقدامی فراگیر، گام‌های موثرتری برای زنده نگهداشتن و پاسداشت فرهنگ مازندران برداریم و نگذاریم فرهنگ ریشه‌دار مازندران، دستمایه افراد سیاسی‌کار و فرصت طلب و ظاهرساز قرار گیرد و بپذیریم که هویت فرهنگی مازندران ریشه در تاریخ و اسطوره کهن ایران زمین دارد و بپذیریم که باورها و آئین‌های مذهبی و گرایشات علوی جزیی از تاریخ دینی ما بوده و خواهد بود و باور کنیم که آئین‌های مذهبی زیرمجموعه فرهنگ ملی تعریف می‌شود و نه اینکه بواسطه سیاسی بودن مدیران فرهنگی، همه امور فرهنگی ما زیر پرچم باورهای سیاسی – مذهبی با شعار «علوی» گرایی قرار گیرد و هر سخن مخالف و هر نقدی را با شعار علوی‌گری خاموش کنند.

بیاییم خردورزی را و تعلق خاطر مردم به حضرت علی (ع) را مقدمه ای برای نقد و رشد و تبیین باورها و آئین‌های مذهبی و تشخیص سره از ناسره قرار دهیم و همچون حضرت علی (ع) به دیدگاه.های مخالف احترام بگذاریم. بیاییم نگاهی خردورزانه به تاریخ مازندران بیندازیم که چگونه مردم مازندران پس از انحراف حکومت علویان از خط مشی علی (ع) با آنها برخورد کردند و بیندیشیم هر گاه فرهنگ مازندران به دور از شعارزدگی مذهبی و سیاسی باشد باورها و آئین‌های دینی مردم نیز با خلوص بیشتری اجرا می‌شود.

عین‌اله آزموده (مدیر انجمن فرهنگی سادوای بالاده، بخش چهاردانگه، ساری) و فعال فرهنگی و رسانه‌ای
آبان ۱۳۹۷

منبع: سایت سادوای بالاده

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.