به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایرنا، سید مسعود منفرد نیاکی، فرزند ابراهیم ، درروز ۱۸ بهمن ماه سال ۱۳۰۸ در شهرستان”آمل”به دنیا آمد. پسوند “نیاکی” وی را به سادات روستای نیاک از ییلاقات مرتفع البرز مرکزی می رساند.
وی در سال ۱۳۳۱ پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته علوم طبیعی، در قامت لباس سربازی به استخدام دانشکده افسری درآمد و پس از طی دوره ۳ ساله دانشکده، به درجه ستوان دومی نائل شد و با انتخاب رسته زرهی، به خدمت در ارتش مشغول گردید.
منفردنیاکی سالهای خدمت خود را در سمتهای مختلف فرماندهی در یگانهای رزمی ارتش به انجام وظیفه گذراند و مدارج تحصیلی را از دوره مقدماتی و عالی زرهی، تا دوره فرماندهی ، ستاد و دانشکده پدافند ملّی، با موفقیت پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۵۵ به درجه سرهنگی نائل آمد.
وی در همان سال ۵۵ سمت معاون تیپ ۳ زرهی لشگر۸۱ کرمانشاه منصوب شد و در سال۱۳۵۷ به عنوان فرمانده تیپ مذکور منصوب شد.
سرهنگ منفرد نیاکی به دلیل توانایی و مدیریت فوق العاده در مسائل جنگ در سال ۵۹ پس از یک هفته از آغاز جنگ تحمیلی عراق به ایران به سمت فرمانده لشگر ۸۸ زرهی زاهدان برگزیده شد و سال ۶۰ برای استفاده بهتر از ظرفیت و توانایی رزمی او در جنگ عهده دار فرماندهی لشگر ۹۲ زرهی اهواز شد.
وی در مهرماه سال ۱۳۶۰ با توجه به لیاقت،شجاعت و فرماندهی توانا، طی حکمی از سوی سرهنگ علی صیادشیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، به جانشینی فرماندهی نزاجا منصوب شد و در طراحی و هدایت عملیاتهای بزرگ رزمی در جبهه جنوب نقش مؤثری ایفا نمود.
نظم و انضباط، وفای به عهد، ساده زیستی، خوشرفتاری و کمک نسبت به سربازان زیردست، علاقه وافر به مقام ولایت و امام خمینی(ره) و آرزوی شهادت از جمله ویژگی هایی است که همسر و همرزمان شهید منفرد نیاکی او را با آنها می شناسند.
هیچ چیزی نتوانست از شیفتگی و خدمت منفرد نیاکی نسبت به امام (ره) و نظام جمهوری اسلامی نوپا کم کند و حتی وقتی در سال ۱۳۶۱ بازنشسته شد، شخصا به آیت الله خامنهای رئیس جمهور وقت نامهای نوشت و درخواست تمدید خدمتش در ارتش برای حضور در جنگ را کرد که مورد موافقت ایشان قرار گرفت.
در همان سال رزمندگان انقلاب دست به عملیات بیت المقدس برای آزادسازی خرمشهر زدند که منفرد نیاکی به عنوان فرمانده ارتش قرارگاه فتح از جمله فرماندهانی بود که در خلال این حضور نقش فعالی داشت.
یکی از حوادث تلخ در زندگی منفرد نیاکی فوت دختر بیمار ایشان در کشاکش عملیات فتح المبین بود، اما مرگ فرزند هم نتوانست وی را از جبهه نبرد حق علیه باطل و سربازانش جدا کند.
منفرد نیاکی در نامهای به همسرش نوشت: “همسر عزیزم، آن فرزندم کسانی را دارد که در کنارش باشند. ولی من نمی توانم در حین جنگ فرزندان سرباز خود را تنها بگذارم. این سربازانی که هم اکنون با دشمن می جنگند، همگی فرزندان من هستند و من وظیفه دارم در کنار آنها باشم و همراه آنها بجنگم، دشمن را ناکام کنم و پیروزی را برای اسلام به ارمغان بیاورم.”
ساده زیستی از دیگر خصایص زندگی منفرد نیاکی بود. از همسر ایشان نقل شده است که شهید منفرد نیاکی همیشه کارتی در جیبش داشت که روی آن نوشته بود: اگر زمانی در حین خدمت جانم را از دست دادم و قرار شد ارتش مرا به خاک بسپارد، هرجا که برای ارتش راحت تر و ارزان تر است مرا خاک نماید.
منفرد نیاکی در مسئولیتهای فرماندهی مدال عملیاتهای دیگری همچون طریق القدس، والفجر و رمضان را نیز در جنگ تحمیلی بر سینه یدک کشید.
سید فرمانده در دوم دی ماه ۱۳۶۳ با حکم رئیس جمهور وقت به ستاد مشترک ارتش منتقل و به عنوان جانشین اداره سوم ارتش مشغول به فعالیت شد و سپس به سمت جانشین اداره سوم “سماجا” منصوب گردید.
تیمسار (سرلشکر) منفرد آنقدر در کنار سربازان خود ماند تا در سال ۱۳۶۴ به عنوان ناظر آموزشی در رزمایش “لشگر ۵۸ تکاور ذوالفقار” که در سد کرج برگزار شده بود حضور یافت و در حین آموزش به شاگردان به شهادت رسید.
شهید منفرد نیاکی کهنه سرباز توانای ارتش ایران که پس از ۳۳ سال خدمت به وطن به فیض شهادت نایل آمد.
ردپای پیر که در تیتر گزارش نیز به آن اشاره شده عنوان کتابی از زندگی سرلشگر منفرد نیاکی به قلم علیرضا پوربزرگ بافی است که کاملترین روایت از زندگی وی با تمسک از گفته های نزدیکانش است.
امروز منفرد نیاکی برای نه بگوییم مردم مازندران اما برای مردم آمل غریبه نیست. ۲ سال پیش تندیسی از وی بر یکی از خیابان های شهر آمل که مزین به نام وی است نصب شد. سرلشگر منفرد نیاکی همواره در دل مردم آمل بوده و به او به عنوان برگ افتخاری در تاریخ این شهر یاد می شود.
۷۳۳۵/۱۸۹۹
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایرنا، سید مسعود منفرد نیاکی، فرزند ابراهیم ، درروز ۱۸ بهمن ماه سال ۱۳۰۸ در شهرستان”آمل”به دنیا آمد. پسوند “نیاکی” وی را به سادات روستای نیاک از ییلاقات مرتفع البرز مرکزی می رساند.
وی در سال ۱۳۳۱ پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته علوم طبیعی، در قامت لباس سربازی به استخدام دانشکده افسری درآمد و پس از طی دوره ۳ ساله دانشکده، به درجه ستوان دومی نائل شد و با انتخاب رسته زرهی، به خدمت در ارتش مشغول گردید.
منفردنیاکی سالهای خدمت خود را در سمتهای مختلف فرماندهی در یگانهای رزمی ارتش به انجام وظیفه گذراند و مدارج تحصیلی را از دوره مقدماتی و عالی زرهی، تا دوره فرماندهی ، ستاد و دانشکده پدافند ملّی، با موفقیت پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۵۵ به درجه سرهنگی نائل آمد.
وی در همان سال ۵۵ سمت معاون تیپ ۳ زرهی لشگر۸۱ کرمانشاه منصوب شد و در سال۱۳۵۷ به عنوان فرمانده تیپ مذکور منصوب شد.
سرهنگ منفرد نیاکی به دلیل توانایی و مدیریت فوق العاده در مسائل جنگ در سال ۵۹ پس از یک هفته از آغاز جنگ تحمیلی عراق به ایران به سمت فرمانده لشگر ۸۸ زرهی زاهدان برگزیده شد و سال ۶۰ برای استفاده بهتر از ظرفیت و توانایی رزمی او در جنگ عهده دار فرماندهی لشگر ۹۲ زرهی اهواز شد.
وی در مهرماه سال ۱۳۶۰ با توجه به لیاقت،شجاعت و فرماندهی توانا، طی حکمی از سوی سرهنگ علی صیادشیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، به جانشینی فرماندهی نزاجا منصوب شد و در طراحی و هدایت عملیاتهای بزرگ رزمی در جبهه جنوب نقش مؤثری ایفا نمود.
نظم و انضباط، وفای به عهد، ساده زیستی، خوشرفتاری و کمک نسبت به سربازان زیردست، علاقه وافر به مقام ولایت و امام خمینی(ره) و آرزوی شهادت از جمله ویژگی هایی است که همسر و همرزمان شهید منفرد نیاکی او را با آنها می شناسند.
هیچ چیزی نتوانست از شیفتگی و خدمت منفرد نیاکی نسبت به امام (ره) و نظام جمهوری اسلامی نوپا کم کند و حتی وقتی در سال ۱۳۶۱ بازنشسته شد، شخصا به آیت الله خامنهای رئیس جمهور وقت نامهای نوشت و درخواست تمدید خدمتش در ارتش برای حضور در جنگ را کرد که مورد موافقت ایشان قرار گرفت.
در همان سال رزمندگان انقلاب دست به عملیات بیت المقدس برای آزادسازی خرمشهر زدند که منفرد نیاکی به عنوان فرمانده ارتش قرارگاه فتح از جمله فرماندهانی بود که در خلال این حضور نقش فعالی داشت.
یکی از حوادث تلخ در زندگی منفرد نیاکی فوت دختر بیمار ایشان در کشاکش عملیات فتح المبین بود، اما مرگ فرزند هم نتوانست وی را از جبهه نبرد حق علیه باطل و سربازانش جدا کند.
منفرد نیاکی در نامهای به همسرش نوشت: “همسر عزیزم، آن فرزندم کسانی را دارد که در کنارش باشند. ولی من نمی توانم در حین جنگ فرزندان سرباز خود را تنها بگذارم. این سربازانی که هم اکنون با دشمن می جنگند، همگی فرزندان من هستند و من وظیفه دارم در کنار آنها باشم و همراه آنها بجنگم، دشمن را ناکام کنم و پیروزی را برای اسلام به ارمغان بیاورم.”
ساده زیستی از دیگر خصایص زندگی منفرد نیاکی بود. از همسر ایشان نقل شده است که شهید منفرد نیاکی همیشه کارتی در جیبش داشت که روی آن نوشته بود: اگر زمانی در حین خدمت جانم را از دست دادم و قرار شد ارتش مرا به خاک بسپارد، هرجا که برای ارتش راحت تر و ارزان تر است مرا خاک نماید.
منفرد نیاکی در مسئولیتهای فرماندهی مدال عملیاتهای دیگری همچون طریق القدس، والفجر و رمضان را نیز در جنگ تحمیلی بر سینه یدک کشید.
سید فرمانده در دوم دی ماه ۱۳۶۳ با حکم رئیس جمهور وقت به ستاد مشترک ارتش منتقل و به عنوان جانشین اداره سوم ارتش مشغول به فعالیت شد و سپس به سمت جانشین اداره سوم “سماجا” منصوب گردید.
تیمسار (سرلشکر) منفرد آنقدر در کنار سربازان خود ماند تا در سال ۱۳۶۴ به عنوان ناظر آموزشی در رزمایش “لشگر ۵۸ تکاور ذوالفقار” که در سد کرج برگزار شده بود حضور یافت و در حین آموزش به شاگردان به شهادت رسید.
شهید منفرد نیاکی کهنه سرباز توانای ارتش ایران که پس از ۳۳ سال خدمت به وطن به فیض شهادت نایل آمد.
ردپای پیر که در تیتر گزارش نیز به آن اشاره شده عنوان کتابی از زندگی سرلشگر منفرد نیاکی به قلم علیرضا پوربزرگ بافی است که کاملترین روایت از زندگی وی با تمسک از گفته های نزدیکانش است.
امروز منفرد نیاکی برای نه بگوییم مردم مازندران اما برای مردم آمل غریبه نیست. ۲ سال پیش تندیسی از وی بر یکی از خیابان های شهر آمل که مزین به نام وی است نصب شد. سرلشگر منفرد نیاکی همواره در دل مردم آمل بوده و به او به عنوان برگ افتخاری در تاریخ این شهر یاد می شود.
۷۳۳۵/۱۸۹۹