خبرگزاری فارس مازندران _ زهرا طاهری پرکوهی|میگویند خدا جور دیگر دخترها را دوست دارد، پس از اگر در خانهتان دختری دارید و گرهای در کارتان افتاده است، از او بخواهید برایتان دعا کند، شاید دعای دخترتان به توان ۲ برآورده شود!
دخترها بارها با خدا کارشان به قهر کشیده، خب! دختر است و ریحانه، خیلی زود دلشان میشکند و حسابی هم با «خدا» درد دل میکنند، اصلاً غیر از خدا چه کسی اینقدر ناز دختر را میکشد. قصه امروز ما هم روایت دختری به نام «فاطمه» است که دعای به ظاهر برآورده نشدنش پایانی خوش داشته است.
«فاطمه» دومین دختر «هدی امینی» است که سه سال از خواهرش کوچکتر است، زندگی آرام آنها در جریان است، هدی هر روز به مدرسه میرود تا به قول خودش بهترین آموزشها را نثار سربازان امام زمان (عج) کند و برای همین بچههای مدرسه او را خیلی دوست دارند.
بعد از مدرسه هم زهرا و فاطمه برای مدتی پای تلویزیون مینشینند، از موقعی هم که بحث فرزندآوری گُل کرده است، شبکه پویا هم بچهها را تشویق میکند که از مامان و بابا بخواهید برایتان خواهر یا برادر بیاورد: «حالا براش میکشم، ۱۰ تا خواهر برادر، کی گفته که زیاده، هر چی که بیشتر بهتره.
*آمین به توان ۲
*دعای از ته دل «فاطمه» و مرغ آمینی که در آن اطراف بود
فاطمه و زهرا هم این شعر را مدام تکرار میکنند، دلشان میخواهد صدای یک بچه در خانهشان بیاید، هدی مدتی است به فکر بچه سوم است، بیش از ۶ سالی میشود که به طور رسمی در آموزش و پرورش استخدام شده و پیش خودش سبک سنگین میکند که آیا الان شرایطش را برای حضور یک فرزند دیگر دارد یا نه؟ یاد سخنان رهبر انقلاب میافتد و اینکه در این دایره هستی وظیفه او چیست؟ وقتی نگاههای فاطمه و زهرا را میبیند، به آنها میگوید شما دعا کنید تا خدا به شما خواهر یا برادر بدهد، البته هنوز هدی مردد است که بچه بیاورد یا نه؟
روزها از پی هم میگذرد، فاطمه حرف مادرش را جدی گرفته است، فکر میکند اگر دعا کند، یهیو سقف خانه باز میشود و خدا از آسمان یک نینی ناز و تپل برایشان میفرستد.
خبر میرسد یکی از آشنایان صاحب فرزندی شده است، هدی به همراه خانوادهاش برای چشم روشنی به دیدن نوزاد تازه متولد شده میروند، اما همین که فاطمه آن نوزاد ریزه میزه را میبیند، اشک امانش را نمیدهد، های های گریه میکند و در میان گریههایش به مامانش میگوید: «من دعا میکنم بقیه بچهدار میشوند، ما هم نینی میخواهیم»! هدی در حالی که مات و مبهوت رفتار فاطمه است، او را در آغوش میگیرد و میگوید: «عزیزم! باز هم دعا کن انشاءالله خدا زودتر به ما هم نی نی بدهد.
هدی که دلش برای دخترش «فاطمه» میسوزد، با اینکه قبلاً تصمیم گرفته بود فرزند سومش را بیاورد، این بار جدیتر به قضیه نگاه میکند، چند صباحی میگذرد و هدی احساس میکند باردار است، البته خبر را زود به فاطمه نمیدهد، چون میداند باید به سؤالهای بیشمار فاطمه پاسخ دهد و او چه میداند ۹ ماه انتظار یعنی چه! او مدتی دست روی دست میگذارد و بالاخره خبر را به دختر دومش میدهد.
*خواسته کودکانهای که اجابت شد
با شنیدن خبر، فاطمه سر از پا نمیشناسد، دعایش را به توان ۲ میکند و میگوید: «مامان! خدا کند نینی دوقلو باشد»! ـ در حالیکه در فامیلهای درجه یک و دو آنها سابقه دوقلوزایی وجود ندارد ـ هدی بدون اینکه آزمایش خون دهد، برای سونوگرافی اقدام میکند، فکر میکند کار تمام است، میخواهد بلند شود که خانم دکتر میگوید: خانم! کجا! صبر کن! یکی دیگر هم اینجا جا خوش کرده، شما دوقلو باردار هستید!
هدی باورش نمیشود و فکر میکند خانم دکتر شوخیاش گرفته، اما وقتی با دقت به صفحه مانیتورینگ سونوگرافی نگاه میکند، میبیند واقعیت دارد و او دوقلو باردار است.
قیافه فاطمه خیلی دیدنی است، او وقتی میشنود قرار است صاحب خواهر و برادری دوقلو شود، خیلی ذوق میکند و به طرف آسمان بالا و پایین میپرد تا خوشحالیاش را اینجوری به خدا نشان دهد، منتها انگار دعای فاطمه تمامی ندارد و باز هم ادامه میدهد: مامان! خدا باز هم به ما نینی میدهد! هدی یکم طاقتش طاق میشود، البته با مهربانی به دخترش میگوید: «دخترم دعا کن خدا به آنهایی که نینی ندارند، نینی بده».
بالاخره با این موضوع کنار میآید و سرانجام دوقلوها که قرار است ششم شهریورماه به دنیا بیایند، به خاطر شرایط جسمی هدی یک ماه زودتر به دنیا میآیند، آن هم درست در تاریخ تولد خواهر بزرگترشان یعنی در چهارم مردادماه سال ۱۴۰۲! و حال معلمی که قرار است بعد از اتمام مرخصی دوران زایمانش باز راهی مدرسه شود و مشق عشق را صرف تربیت کودکانی دیگر کند تا به قول خودش سهمی در تربیت نسل جامعه امام زمانی داشته باشد.
خانم هدی امینی در همین خصوص در گفتوگو با خبرنگار فارس، میگوید: این روزها کماکان در مرخصی زایمان بسر میبرم و پایان مرخصی هم به تابستان برخورد میکند ولی برای مهر سال آینده باید خودم را برای مدرسه آماده کنم؛ البته باز هم به شرایط دوقلوها برمیگردد چون دوست ندارم اذیت شوند.البته اگر احساس کنم فرزندانم اذیت میشوند سال آینده را هم به فکر مرخصی بدون حقوق هستم تا بچهها باتوجه به نیاز به حضور مادر دچار مشکل نشوند.
خانم امینی میگوید: به اعتقادم برای انجام هر کاری هزاران و یک دلیل و برای انجام ندادن آن هم هزار و یک بهانه میآورد، شاید به ظاهر رسیدگی به چهار فرزند سخت هست ولی انسان توانمند هست و می تواند با شرایط کنار بیاید.
باوجود اینکه خیلی از بچهها تک فرزند هستند ولی آنچه که در اطرافم میبینم تابوی که قبلا بود، نیست و فرمایش مقام معظم رهبری درباره جمعیت موجب شد خیلیها به داشتم فرزند دوم، سوم و حتی چهارم فکر کنند.
*خانوادهای که با دعای کودکانه ۶نفره شد
این معلم میگوید: داشتن فرزند نعمت است و مطمئنا اگر از هر پدر و مادری بپرسیم که زندگیشان را با قبل از داشتن فرزند مقایسه کنند بلافاصله میگویند هرچه داریم از فرزندمان هست، ما هم از این موضوع مستثنی نیستیم؛ به طوریکه با تولد هر فرزند برکت را در زندگیمان لمس کردیم الان هم به برکت حضور دوقلوها قرار است به خانه بزرگتری نقل مکان کنیم.
به اعتقادم همه ما در این جامعه باتوجه به نگرانی از سالمندی،جمعیت تکلیف داریم و باتوجه به فرمایش مقام معظم رهبری تکلیفمان سنگینتر شده، پس در چنین شرایطی به جای اینکه بحث شرایط مالی را بهانه کنیم که فرزنددار شویم باید به این موضوع جدیتر فکر کنیم و اراده خود را بالاتر ببریم.
پایان پیام/م/ض