پایگاه خبری چهاردانگه نیوز:
خبرگزاری فارس مازندران ـ حسین عموزادهآرایی| خواهری دیگه نوبت خواهری کردنت بود که مادری کردی و چقدر حواست به برادر بود، تا قصه کربلا پیش آمد سنگ تمام گذاشتی.
مادری را فقط در حق فرزندان خویش که نه، در حق برادر و برادر زادههایت نیز تمام کردی،ماموریت پرستاری را نیز چه با اهمیت و با مسوولیت انجام دادهای !
تو را نمیتوان تنها بهعنوان یک زن نگریست که بیشک تو در نهضت سیدالشهدا کاری که کردهای جهان متحیر است و هیچ مردی نیز از عهده آن بر نمیآمد…
تو قبل از خواهر حسین علیهالسلام بودن، دختر علی و فاطمه علیهماالسلام بودی زینت پدر و عقیله قبیله.
خواهر حسین (ع) شدی تا اسوه صبر و مقاومت شوی، رکن اصلی و محور این قیام سرخ بودی و ستاره دنبالهدار اتفاق عاشورا.
تو رسانه و صدا و سیمای این قیام خونین و پرچمدار آن شدی که از مظلومیت و شهادت، یک جریان جهانی حقطلبی ساختهای.
تو معصومه عقیلهای که فریادگر قصه پر غصه برادر شدی و قیامت قیامتی برپا کرد،
اما قصه این روزهای تو قصه بازگشت از یک سفر پرماجرای پر درد سر است.
پایان قصه کربلا آغاز ماجرای کوفه و شام توست که تو مرد میدان این ماموریتی!
ماموریتی که دشمن ترتیب داده بود تا به زعم خویش به مردم بگوید چه ها کردهاند اما تو جریان را برگرداندی و مسیر را عوض کردی!
چه زیبا جریانسازی و روشنگری کردی و اینک تو ماندی و قصه بلند عاشقی، تو خطبه خواندی و جهان شنید، تو فریاد زدی وجهان در ماتم سکوت فرو رفت.
تو غریدی و جهان ظلم گریست و تو تشر زدی و ستم ترسید” وَ فِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ أتَبْکُونَ أَخِی؟! أَجَلْ، وَاللَّهِ فَابْکُوا فَإِنَّکُمْ أَحْرَى بِالْبُکَاءِ فَابْکُوا کَثِیراً وَاضْحَکُوا قَلِیلًا فَقَدْ.
تو رفتی و ستم ایستاد تو قامت خمیده ایستادی و ستم فرو ریخت، تو یک تن بودی ولی یک جهان شدی، تو همراه لشکر دوم حسین سیل شدی و شستی و بردی !
چه استادانه و غرا فریاد زدی و به جهان آموختی تا چگونه حق خواهی کنند، چگونه رفتن،چگونه گفتن و چگونه دفاع را به جهان آموختی…
چه آنگاه که مظلومانه از قتلگاه گذشتی
چه آنگاه که تمام قد در مقابل تمامشان ایستادی و گیرا وقوی خطبه خواندی “یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ وَالْخَذْلِ”
چه هوشمندانه به ظلم یادآوری کردی “إِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ أَنْکاثاً”
و اینک زمان بازگشت توست چه بازگشت با عظمتی! سرافراز و پیروز گرچه شکسته و غمین به حسینت میرسی اماچه استقبال باشکوهی و چه اربعین با عظمتی، اهلا وسهلا مرحبا بکم،
سری روی نی بودُ دستی دخیلا، مسیر بلا بودُ این سر دلیلا چه پیشامدی بود خواهر چنین گفت؛ ندیدم مگر مَا رَایتُ جمیلا…
/۸۶۰۴۸/ج