عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات تهران، کریدور انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی را موجب گسست اکوسیستم هیرکانی دانست.
هادی کیادلیری در گفت وگو با ایسنا، انتقال آب دریای خزر به استانهای فلات مرکزی را علاوه بر پیامدهای زیستمحیطی دارای اثرات اجتماعی و اقتصادی دانست و اظهار کرد: طرحهای توسعهای باید علت واضح و مشخص داشته باشد تا توجیهپذیر شود.
وی هدف از انتقال آب دریای خزر به استانهای فلات مرکزی کشور را تامین منابع آبی مورد نیاز برای صنعت، شرب و کشاورزی دانست و افزود: این در حالی است که میتوان با اصلاح الگوی مصرف و استفاده بهینه از آب نیازهای این استانها را برطرف کرد.
عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، با بیان اینکه توسعه پایدار هم توسعه را در خودش جای میدهد و هم پایداری را، تصریح کرد: توسعه پایدار یعنی توسعه براساس آمایش سرزمین اتفاق بیفتد و خطرات زیستمحیطی نداشته باشد لذا عملا انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران در چارچوب توسعه پایدار نیست.
کیادلیری، با اشاره به ویژگیهای آمایش سرزمین، گفت: توسعه مبتنی بر آمایش با توجه به قابلیتها، امکانات، فرصتها، منابع و استعدادهای مناطق شکل میگیرد و لذا طبق آمایش برای استانی مانند سمنان که از استعداد و پتانسیل کشاورزی و صنعت برخوردار نیست، نباید صنایع سنگین و کشاورزی آببر پیشبینی کرد، زیرا به محیط زیست آسیب وارد میشود.
وی با بیان اینکه کار توسعهای نباید با تخریب محیط زیست همراه باشد، اضافه کرد: توسعه پایدار سازگار با محیط زیست است و هیچ کشور توسعهیافتهای با تخریب محیط زیست به توسعه نرسیده و هیچ کشوری با تخریب محیط زیست به توسعه نخواهد رسید.
این مدرس دانشگاه، توسعه پایدار با منابع ناپایدار را غیر ممکن دانست و تصریح کرد: آب دریای خزر منبعی ناپایدار برای صنایع استان خواهد بود، زیرا نه تنها عواقب اجرای این طرح نامشخص است، بلکه رژیم حقوقی دریای خزر نیز میتواند مانع از تداوم انتقال آب شود، در حالی که برای پروژه انتقال آب دریا به فلات مرکزی چند هزار میلیارد تومان اعتبار پیشبینی شده و هدفگذاری ۵۰ ساله دارد.
کیادلیری گفت: امروز مردم گیلان و مازندران و حتی گلستان با خشکسالی مواجه هستند، البته شکل خشکسالی آن فرق میکند. متاسفانه یخچالهای باستانی رشتهکوه البرز را از دست دادهایم و رودخانههای دایمی ما فصلی شدهاند و جنگلها به واسطه آفات ناشی از خشکسالی در حال نابودی هستند.
وی با بیان اینکه سرسبزی اکوسیستم منطقه هیرکانی موجب شده کسی خشکسالی موجود در بستر شمال را نبیند، تصریح کرد: کمبود آب و خشکسالی بین مردم مناطق مختلف تعارض ایجاد میکند. در شرایطی که سیاستمداران دنیا از موضوع انتقال آب دست کشیدهاند و علاقهای به انتقال بین حوزهای آب ندارند، موضوع انتقال آب از شمال به مرکز کشور مطرح شده است.
عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات تهران، مصرف بالای سرانه آب و فرسودگی لولههای انتقال آب را بخش عمده مشکل کمبود آب در استانی مثل سمنان دانست و یادآور شد: در اجرای پروژهها ابتدا باید راهکارهای موجود و ارزان را امتحان کرد، لذا اگر اصلاح الگوی مصرف آب و تغییر الگوی کشت در سمنان جوابگو نبود و تامین آب ضرورت پیدا کرد باید با کمترین خسارت به محیط زیست دیگر روشها را مورد بررسی قرار داد؛ نه اینکه ابتدا به ساکن طرح انتقال آب دریا را مطرح کرد.
کیادلیری، با اشاره به عبور لولههای انتقال آب از داخل جنگلهای هیرکانی مازندران و جنگلهای اورس سمنان، خاطرنشان کرد: ۵۰ کیلومتر از خط انتقال از داخل جنگلهای هیرکانی با قدمت ۳.۵ میلیون سال و حدود ۳۰ کیلومتر آن از داخل جنگلهای اورس با گونههای ممنوعالقطع میگذرد. بیتردید عبور این لولهها از داخل جنگل علاوه بر قطع درختان، رانش و فرسایش خاک را به دنبال دارد.
این کارشناس جنگل، با بیان اینکه انتقال آب دریای خزر آلودگی نقطهای در دریا را افزایش میدهد، گفت: آب دریای خزر شور است و اگر قبل از انتقال شیرینسازی شود، افزایش میزان نمک دریا آبزیان را از بین خواهد برد و اگر در مقصد شیرین کنیم، بسیار هزینهبردار بوده و آبی که به دست مردم میرسد گران است.
کیادلیری، توسعه پایدار مبتنی بر آمایش را بدون اما و اگر دانست و اظهار کرد: آمایش کاربری مناطق را حداقل تا افق ۱۴۲۵ مشخص میکند و لذا مادامی که به مجهولات طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران پاسخ منطقی داده نشود، اجرای آن توسعه به همراه نخواهد داشت.
وی ارزیابی زیستمحیطی کارشناسانه و مستقلانه طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی را خواستار شد و تصریح کرد: ارزیابی فعلی سازمان حفاظت محیط زیست جوابگو نیست، زیرا توسط مجریان طرح صورت گرفته و مجهول و کوتاهمدت است. همچنین ارزیابی زیستمحیطی باید علمی و مستند باشد؛ نه اینکه براساس دریافتهای شخصی و گروهی انجام شود.
عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات تهران، با اشاره به مخالفت سازمانهای مردمنهاد با طرح مذکور، یادآور شد: NGOها نماینده مردم هستند و اگر قرار است کار توسعهای اتفاق بیفتد باید در راستای خواست و نگرش مردم باشد.
عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات تهران، کریدور انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی را موجب گسست اکوسیستم هیرکانی دانست.
هادی کیادلیری در گفت وگو با ایسنا، انتقال آب دریای خزر به استانهای فلات مرکزی را علاوه بر پیامدهای زیستمحیطی دارای اثرات اجتماعی و اقتصادی دانست و اظهار کرد: طرحهای توسعهای باید علت واضح و مشخص داشته باشد تا توجیهپذیر شود.
وی هدف از انتقال آب دریای خزر به استانهای فلات مرکزی کشور را تامین منابع آبی مورد نیاز برای صنعت، شرب و کشاورزی دانست و افزود: این در حالی است که میتوان با اصلاح الگوی مصرف و استفاده بهینه از آب نیازهای این استانها را برطرف کرد.
عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، با بیان اینکه توسعه پایدار هم توسعه را در خودش جای میدهد و هم پایداری را، تصریح کرد: توسعه پایدار یعنی توسعه براساس آمایش سرزمین اتفاق بیفتد و خطرات زیستمحیطی نداشته باشد لذا عملا انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران در چارچوب توسعه پایدار نیست.
کیادلیری، با اشاره به ویژگیهای آمایش سرزمین، گفت: توسعه مبتنی بر آمایش با توجه به قابلیتها، امکانات، فرصتها، منابع و استعدادهای مناطق شکل میگیرد و لذا طبق آمایش برای استانی مانند سمنان که از استعداد و پتانسیل کشاورزی و صنعت برخوردار نیست، نباید صنایع سنگین و کشاورزی آببر پیشبینی کرد، زیرا به محیط زیست آسیب وارد میشود.
وی با بیان اینکه کار توسعهای نباید با تخریب محیط زیست همراه باشد، اضافه کرد: توسعه پایدار سازگار با محیط زیست است و هیچ کشور توسعهیافتهای با تخریب محیط زیست به توسعه نرسیده و هیچ کشوری با تخریب محیط زیست به توسعه نخواهد رسید.
این مدرس دانشگاه، توسعه پایدار با منابع ناپایدار را غیر ممکن دانست و تصریح کرد: آب دریای خزر منبعی ناپایدار برای صنایع استان خواهد بود، زیرا نه تنها عواقب اجرای این طرح نامشخص است، بلکه رژیم حقوقی دریای خزر نیز میتواند مانع از تداوم انتقال آب شود، در حالی که برای پروژه انتقال آب دریا به فلات مرکزی چند هزار میلیارد تومان اعتبار پیشبینی شده و هدفگذاری ۵۰ ساله دارد.
کیادلیری گفت: امروز مردم گیلان و مازندران و حتی گلستان با خشکسالی مواجه هستند، البته شکل خشکسالی آن فرق میکند. متاسفانه یخچالهای باستانی رشتهکوه البرز را از دست دادهایم و رودخانههای دایمی ما فصلی شدهاند و جنگلها به واسطه آفات ناشی از خشکسالی در حال نابودی هستند.
وی با بیان اینکه سرسبزی اکوسیستم منطقه هیرکانی موجب شده کسی خشکسالی موجود در بستر شمال را نبیند، تصریح کرد: کمبود آب و خشکسالی بین مردم مناطق مختلف تعارض ایجاد میکند. در شرایطی که سیاستمداران دنیا از موضوع انتقال آب دست کشیدهاند و علاقهای به انتقال بین حوزهای آب ندارند، موضوع انتقال آب از شمال به مرکز کشور مطرح شده است.
عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات تهران، مصرف بالای سرانه آب و فرسودگی لولههای انتقال آب را بخش عمده مشکل کمبود آب در استانی مثل سمنان دانست و یادآور شد: در اجرای پروژهها ابتدا باید راهکارهای موجود و ارزان را امتحان کرد، لذا اگر اصلاح الگوی مصرف آب و تغییر الگوی کشت در سمنان جوابگو نبود و تامین آب ضرورت پیدا کرد باید با کمترین خسارت به محیط زیست دیگر روشها را مورد بررسی قرار داد؛ نه اینکه ابتدا به ساکن طرح انتقال آب دریا را مطرح کرد.
کیادلیری، با اشاره به عبور لولههای انتقال آب از داخل جنگلهای هیرکانی مازندران و جنگلهای اورس سمنان، خاطرنشان کرد: ۵۰ کیلومتر از خط انتقال از داخل جنگلهای هیرکانی با قدمت ۳.۵ میلیون سال و حدود ۳۰ کیلومتر آن از داخل جنگلهای اورس با گونههای ممنوعالقطع میگذرد. بیتردید عبور این لولهها از داخل جنگل علاوه بر قطع درختان، رانش و فرسایش خاک را به دنبال دارد.
این کارشناس جنگل، با بیان اینکه انتقال آب دریای خزر آلودگی نقطهای در دریا را افزایش میدهد، گفت: آب دریای خزر شور است و اگر قبل از انتقال شیرینسازی شود، افزایش میزان نمک دریا آبزیان را از بین خواهد برد و اگر در مقصد شیرین کنیم، بسیار هزینهبردار بوده و آبی که به دست مردم میرسد گران است.
کیادلیری، توسعه پایدار مبتنی بر آمایش را بدون اما و اگر دانست و اظهار کرد: آمایش کاربری مناطق را حداقل تا افق ۱۴۲۵ مشخص میکند و لذا مادامی که به مجهولات طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران پاسخ منطقی داده نشود، اجرای آن توسعه به همراه نخواهد داشت.
وی ارزیابی زیستمحیطی کارشناسانه و مستقلانه طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی را خواستار شد و تصریح کرد: ارزیابی فعلی سازمان حفاظت محیط زیست جوابگو نیست، زیرا توسط مجریان طرح صورت گرفته و مجهول و کوتاهمدت است. همچنین ارزیابی زیستمحیطی باید علمی و مستند باشد؛ نه اینکه براساس دریافتهای شخصی و گروهی انجام شود.
عضو هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات تهران، با اشاره به مخالفت سازمانهای مردمنهاد با طرح مذکور، یادآور شد: NGOها نماینده مردم هستند و اگر قرار است کار توسعهای اتفاق بیفتد باید در راستای خواست و نگرش مردم باشد.