متاسفانه در طی چند سال گذشته شاهد بیشترین تعداد تلفات پلنگ بوده ایم که بیشتر آنها به وسیله ی شکارچیان و به قصد سودجویی و حتی تفریح انجام شده. برخی از تلفات هم مربوط به سوانح رانندگی بوده است. به دلیل اینکه این حیوان در فهرست جانوران در حال انقراض موسسه آی یو سی ان ( IUCN ) ( اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست ) قرار دارد از جانب بسیاری از طبیعت دوستان موضوع حفظ نسل این گونه ی زیبای جانوری بسیار با اهمیت است. البته این توجه و اهمیت برای همه ی مردم هنوز کاملاً جا نیفتاده و متاسفانه هر از چندگاهی می شنویم که در بخشی از سرزمینمان لاشه ی یکی از پلنگ ها در شرایطی که در اکثر اوقات توسط شکارچیان و حتی افراد محلی و گله داران مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده اند دیده می شود. البته به غیر از این دلایل دیگری هم در این رابطه وجود دارد از جمله : از میان بردن زیستگاه این جانور توسط انسان ، ساخت جاده ، معدن و کارخانه جات آلاینده در حریم زیستگاه پلنگ و …
یکی دیگر از دلایل کاهش جمعیت پلنگ، شکار بی رویه و غیر قانونی شوکا ، مرال ، گوزن و … که غذای اصلی این حیوان به شمار می آید و با کم شدن تعداد این گونه ها و کم شدن غذا، تعداد پلنگ ها روز به روز کاهش یافته است. در واقع علت اصلی مورد اصابت گلوله قرار گرفتن این حیوان به ویژه از جانب گله داران و افراد محلی، نزدیک شدن پلنگ به محیط زندگی انسان برای تهیه غذا می باشد.
خانم عطیه نظری متنی کوتاه ولی زیبا از زبان پلنگ ایرانی در باره ی مظلومیت و دردهای این حیوان بسیار زیبا و با ابهت نگاشته و در اختیار ما قرار داده است. امیدواریم آن سرنوشتی که گریبان ببر مازندران را گرفت اینک برای پلنگ ایرانی تکرار نشود.
…………………………………………………………………………………………
به یاد دردهای البرز، پلنگ مظلوم ایرانی ( نویسنده : عطیه نظری )
منم البرز، سلطان جنگل های سرسبز و بیشه زارهای سراسر ایران، فرزند این آب و خاک، قلبم لبریز از عشق به این خطه، بهارش را با پرندگان زیبا و نسیم خنک چشمه هایش جشن گرفتم و خزانش را با باد های سوزان و برف و تگرگ به سوگ نشستم. به همراه ناله های پیرزن خسته که از فراق عزیزانش مویه می کرد نالیدم. برای همیشه سر سبز و آباد بودنش، دست دعا به سوی خدا دراز کردم. فرزندانم را به این امید بزرگ کردم که روزی بتوانند از جنگلها پاسبانی کنند و نگذارند درختانی که سالها مامن و سنگ صبور دردها ی من بودند به دست سود جویان، با ناله به زمین بیفتند. آیا این بود سزای عشق به وطن؟! آیا این بود سزای ناله ها و دعا های من؟! آیا این بود سزای هم جواری؟! و آیا این بود سزای پاسبانی های فرزندانم؟!
زمانی از غرب تا شرق و شمال تا جنوب این سرزمین، محل جولان من بود، اما اکنون حتی آبی برای آشامیدن ندارم زیرا تمام آب ها آلوده به مواد آلاینده هستند. شما انسان ها به طرق مختلف غذای مرا از من گرفتید.صخره های بزرگی را که زمانی مامن من و فرزندانم و دیگر مخلوقات خدا بود از بین بردید. با کشیدن جاده، مدام محیط زندگی مرا کوچک کردید و مرا از آن بیرون انداختید.
بلایی را که بر سر پسر عموی من ببر مازندران آوردید، اینک همان نقشه را برای نابودی من در سر می پرورانید بدون آن که کوچکترین توجهی به اثرات بدی که با از بین رفتن من و فرزندانم حتی بر زندگی خود شما به وجود می آید، بکنید. زمانی بود که ببر مازندران از شرق تا غرب جنگل های مازندران را در می نوردید و چنان با ابهت قدم بر می داشت که حتی من به جلال و عظمتش غبطه می خوردم، و یا دوستم ریکا ( پلنگ ایرانی که در جنگل های چهاردانگه شهرستان ساری توسط یک محیط بان پیدا شد و از کودکی با او زندگی کرد و پس از چند سال به باغ وحش ارم تهران تحویل شد و اکنون در آنجا به سر می برد. ) شاید فکر کنید که او در کمال رفاه و آسایش زندگی می کند، اما زندان و اسارت برای هیچ موجودی لذت بخش نیست و هیچ موجودی زندان و اسارت را به محیط زندگی طبیعی خود ترجیح نمی دهد. حتی حشرات هم در محیط زیست خود پادشاهی می کنند.
خداوند شما را اشرف مخلوقات قرار داد تا از ما محافظت کنید، اما با ضرر هایی که به ما رساندید دیگر از شما انتظار کمک نداریم، به قول شاعر :
امیدوار بود آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست، شر نرسان! ( گلستان سعدی )
تنها چیزی که از شما انسان ها می خواهیم این است که ما را به حال خود رها کنید و بگذارید همان طور که در گذشته در کمال آرامش زندگی می کردیم، زندگی کنیم.
در چند ماه اخیر تعداد زیادی از دوستان من توسط شما کشته شده اند. هر بار که خبر مرگ هر کدامشان را به من می رسید، حس انتقام از شما را در سر داشتم، اما باز هم جلوی خود را گرفتم و سعی می کردم این حس را از خود دور کنم. چون همه ی شما را دوست دارم و شما را هموطنان خود می دانم، من هم مانند شما فرزند این آب و خاکم. همیشه امیدوارم که شما نیز ما را هموطنان خود به حساب آورید و آسایش و آرامش ما را به ما برگردانید.
کاریکاتور انقراض پلنگ ایرانی اثر سعید صادقی
………………………………………………………….
مختصری توضیح در مورد پلنگ ایرانی :
پلنگ ایرانی ( نام علمی: ( Panthera pardus saxicolor ) ( در زبان انگلیسی Persian Leopard ) بزرگترین یا یکی از بزرگترین زیرگونههای پلنگ است که بومی غرب آسیا است و در فهرست جانوران « در معرض خطر انقراض » آی یو سی ان قرار دارد. این پلنگ در اکثر نقاط ایران یافت میشود اما اندازهها و رنگ آنها با هم تفاوت قابل توجهی دارند. به طور کلی طول بدن پلنگهای بالغ به ۱۶۰ و گاهی تا ۱۸۰ سانتیمتر میرسد و طول دم آنها ۱۱۰ سانتیمتر است. وزن این پلنگ هم تا ۹۰ کیلوگرم و ارتفاع آن تا شانه تا ۷۵ سانتیمتر میرسد.
شمار پلنگهای ایرانی بالغ در سراسر کشورهای محل زیست آن کمتر از ۸۷۱ تا ۱۲۹۰ قلاده برآورد میشود. تازهترین برآوردهای ملی به این شرح است: ۵۵۰ تا ۸۵۰ در ایران، ۲۰۰ تا ۳۰۰ در افغانستان، ۷۸ تا ۹۰ در ترکمنستان، حداکثر ۱۰ تا ۱۳ در ارمنستان، حداکثر ۱۰ تا ۱۳ در آذربایجان، ۳ تا ۴ در قراباغ، حداکثر ۵ در گرجستان، حداکثر ۱۰ در قفقاز شمالی فدراسیون روسیه و حداکثر ۵ قلاده در ترکیه.
ایران مهمترین زیستگاه پلنگ در خاورمیانه است و جمعیت مناسب پلنگ در این کشور امکان بقای گروههای کوچک این حیوان در قفقاز، شرق ترکیه و احتمالاً ترکمنستان را از راه مهاجرتهای بینمرزی افزایش میدهد. با این حال تراکم جمعیتی پلنگ در ایران بسیار پایین است و ۰٫۰۶ تا ۰٫۱ قلاده در هر ۱۰۰ کیلومترمربع برآورد میشود.
کاهش طعمه بر اثر شکار انسانها، گسترش زیربنایی، مزاحمتهای انسانی و از میان رفتن زیستگاه (شامل چیدن گیاهان و قارچهای خوراکی، ساخت معدن، جادهسازی، جنگلزدایی، آتشسوزی و چرای دام) عواملیست که منجر به تکهتکهشدن زیستگاههای حیوان شدهاست.
احمد شاه قاجار در کنار یک پلنگ ایرانی شکار شده
شکار مستقیم این حیوان ممکن است بهعنوان تروفه (شکار افتخاری)، برای فروش پوست (به ویژه در افغانستان)، تیراندازی برای حفاظت از حیوانات خانگی (به ویژه در ایران و ترکمنستان) و کشتن به محض مشاهده (بیشتر در قفقاز و شرق ترکیه) صورت گیرد. این موارد شایع نیست ولی با توجه به جمعیت کوچک این حیوان تأثیر قابل توجهی بر ادامه حیات گروههای کوچک این حیوان دارد. بهویژه در قفقاز که پلنگها در تعدادی ناچیز در مناطقی گسترده پراکندهاند و از بین رفتن حتی یک عدد از آنها ثبات جمعیتی را برهم میزند، به همین دلیل حتی در مناطقی که از نظر شکار غنی هستند، همچون جنوب ارمنستان، تعداد واقعی پلنگها بسیار کمتر از چیزی است که با توجه به تعداد حیوانات شکار آن میتوان حدس زد.
در تهران در سال ۱۹۹۸ یک انجمن غیر دولتی به نام «انجمن حفاظت از پلنگ ایرانی» ایجاد شده که کوششهایی را در این زمینه انجام میدهد. این انجمن به کوشش علی عقیلی، عضو اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست شکل گرفته است.
غذای پلنگ با توجه به منطقهای که در آن زندگی میکند متفاوت است. بخش عمده رژیم غذایی پلنگ ایرانی از شکار سمداران میانجثه همچون بز کوهی (کل و بز)، انواع گوزن به ویژه مرال، گوسفند وحشی (قوچ و میش)، انواع غزال به ویژه آهوی گواتردار ایرانی، و گراز تأمین میشود. در کنار آن از شکارهای کوچکتری نظیر موش، خرگوش و تشی و گوشتخواران کوچکتر مانند روباه و شغال در کنار انواع پرندگان و خزندگان طعمه او میگردند. در ایران شکار اصلی این جانور کل و بز است و محل زندگی پلنگ نیز تا حد زیادی با محل زندگی کل و بز همسانی دارد.
برگرفته از دانشنامه آزاد ویکی پدیا