پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

به او دست نزن؛ شیمیایی می‌شوی

0

روزی می‌خواستم فرزند یکی از آشنایان را ببوسم و در آغوش بگیرم که پدرش مخالفت کرد و گفت «نرو، مریض می شی»، به او گفتم من خودم فرزند و نوه دارم و با همه آنها بازی می‌کنم و می بوسمشان اما قبول نکرد و این موارد از نداشتن دارو و عذاب فیزیکی این بیماری بسیار بدتر است.

 از همان زنگ نصب شده در درب منزل، مشخص بود که در وضعیت بدی زندگی می گذرانند، بر اساس عادت پس از به صدا آمدن صدای درب منزل همسرش درب را گشود، با دیدن‌مان کمی شوکه شده بود اما به سرعت خود را جمع و جور کرد و با صدای گرفته و بغض آلود به سلام و احوالپرسی پرداخت.

سراغ همسرش را از وی گرفتیم، اجازه خواست تا صدایش کند و پس از مدت کوتاهی همسرش به میزبانی از ما آمد، همانگونه که حدس می زدیم وضعیت این فرد همچنان ناخوشایند و نگران کننده بود.

با تعارف وی، به درون اتاق قدیمی و باقی مانده در میان خانه‌های متمولانه میدان درنا جنب مسجد فاطمه الزهرا(س) فریدونکنار وارد شدیم.

اینجا منزل شهید زنده، جانباز محمدعلی شعبانی، جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی است که حدود 30 سال به یادگار تاول‌های آن روزگاران را در بدن خود میزبانی و پرستاری می کند.

فضای خانه محمدعلی شعبانی جانباز شیمیایی فریدونکناری با یک کپسول اکسیژن، یک قاب عکس از شهید کریمیان برادر همسرش، یک کیسه پر از داروهای آرام بخش و تنها یک لوح سپاس به منظور تجلیل از مقام جانباز بر روی دیوار، بوی زندگی می دهد!

به مناسبت ولادت با سعادت حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) و روز جانباز به سراغ این جانباز سرافراز رفتیم تا کمی به پای درد و دل وی بنشینیم.

داروهای با کیفیتی که نایابند

شعبانی که حدود 13 سال است توانایی کار کردن ندارد، تابستان ها، 3 ماه به دور از خانواده در آسایشگاه جانبازان اردبیل می گذراند و تنها به صورت تلفنی با بستگانش در ارتباط است چرا که از لحاظ آب و هوایی بسیار مطلوب است و تاول های بدنش به خارش نمی افتد.

وی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه پیدا کردن داروهای من بسیار دشوار شده است، گفت: تمام داروها آزاد خریداری می شود چرا که داروی ایرانی وجود دارد اما کیفیت ندارد و داروهای خارجی هم به دلیل برخی مشکلات در کشور یافت نمی شود.

این جانباز شیمیایی با بیان اینکه تنها یک بسته از برخی از داروها که به شدت به آن نیازمندیم را با وجود داشتن نسخه پزشک به ما می دهند و پس از آن که تمام می شود باید به صورت آزاد این دارو را بخرم، افزود: تاول های بدنم زجرآور است، خارش های شدید به همراه تاول های درشت و دردناک، اگر بعد از 24 ساعت دارو به آن نرسد دوباره مشکلاتم آغاز می شود.

شعبانی می گوید: کمبود دارو تنها مشکل ما جانبازان شیمیایی نیست، بسیاری از بستگانم ارتباط با ما را قطع کرده اند و از آن می ترسند که مبتلا به یک بیماری سخت شوند در حالیکه اصلا این نوع بیماری ها واگیردار نیست.

وی با اشاره به اینکه بستگان‌مان با ما رفت و آمد نمی کنند و من فقط مدیون همسرم هستم، اظهار می کند: پس از آنکه از دنیا می رویم برای همه عزیز می شویم اما زمانی که در این دنیا زندگی می کردیم کمترین توجهی به ما نمی شد.

این جانباز با بیان اینکه این نوع نگاه به جانبازان شیمیایی بسیار دردناک است، گفت: روزی می‌خواستم فرزند یکی از آشنایان را ببوسم و در آغوش بگیرم که پدرش مخالفت کرد و گفت «نرو، مریض می شی»، به او گفتم من خودم فرزند و نوه دارم و با همه آنها بازی می کنم و می بوسمشان اما قبول نکرد و این موارد از نداشتن دارو و عذاب فیزیکی این بیماری بسیار بدتر است.

شعبانی با اشاره به اینکه از اینکه برای دین اسلام، امام و رهبری پا به میدان گذاشتم و امروز با این وضعیت در حال زندگی هستم راضی‌ام اما از مسئولان گله دارم، تصریح کرد: مسئولان هنوز نیامدند که بگویند مشکلاتت چیست و چگونه می توانیم کمکتان کنیم.

وی افزود: در کنار مشکلات بسیار فراوانی که دارم هیچکدام از سه فرزندم اشتغال ندارند و تنها فرزند بزرگم با خواندن آگهی یکی از روزنامه ها به سر کار رفت.

این جانباز با اشاره به اینکه یک میلیون و 800 هزار تومان حقوق دریافت می کنم که فقط هزینه یک داروی دست ساز 700 هزارتومان در ماه است، اظهار کرد: بیش از نیمی از حقوقم برای خرید دارو می رود و از لحاظ مالی و خرید مایحتاج خانه با مشکلات فراوانی رو به رو هستیم.

همسر جانباز شعبانی نیز در ادامه وارد گفت‌وگو می شود و می گوید: برخی از داروهای موثر برای کاهش درد و خارش تاول های بدن همسرم در آسایشگاه اردبیل و زمانی که بستری می شود به وی می دهند و پس از پایان دوره بستری و برگشت به مازندران، با تمام شدن این دارو، مشکلات بعدی‌مان آغاز می شود.

وی تصریح کرد: بعد از پایان این دارو، داروخانه ها به دلیل مشکلات و تغییر بیمه های درمانی، از ارائه این نوع داروها امتناع می کنند و در این میان فقط جانباز و خانواده های آنان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند.

همسر جانباز شعبانی افزود: حقوق مان آنقدر کم است که نمی توانیم آن را آزاد تهیه کنیم و زمانی که به داروخانه‌ها می گوئیم با این مشکلات فراوان و کمبود حقوق نمی توانیم این داروها را به صورت آزاد تهیه کنیم، می گویند«این مشکل شماست».

خواهر شهید کریمیان با اشاره به اینکه در تهیه دار مشکلات فراوانی داریم، گفت: بسیاری از داروهای ایرانی پاسخگوی نیاز ما نیست  مشکلات مان را برطرف نمی کند.

وی با اشاره به اینکه بارها وعده دریافت تسهیلات از سوی بنیاد شهید فریدونکنار به ما داده شد اما همچنان پرداخت نشده است، اظهار کرد: بر اساس وعده بنیاد شهید، به طلبکارانمان وعده می دادیم که پس از بدقولی آنها، ما نیز خلف وعده می کردیم و شرمندگی برایمان به وجود آورد.

همسر جانباز شعبانی افزود: نکته جالب اینجا است که چند وقت پیش از سوی بنیاد تماس گرفته شد که نام شما در لیست دریافت کنندگان تسهیلات قرار نگرفته و حضوری به اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران مراجعه کنید، مجبور شدم همسر بیمارم را به همراه خود و با یک ماشین کرایه ای به ساری و اداره کل ببرم و گفتند به هیچ عنوان نامی از شعبانی نیست.

شهدای زنده ای که به فراموشی سپرده شدند

وی با اشاره به اینکه مگر می شود فرم پر کنیم و اثر انگشت نیز بر جای بگذاریم و وعده های مختلفی بشنویم اما ناممان در لیست هم نباشد، اظهار کرد: برادرم شهید شد و به آرزوی خود رسید اما این شهید زنده به فراموشی سپرده شده است.

خواهر شهید کریمیان با بیان اینکه همسرم تا ساعت 3 صبح بیدار است و از درد و کسالت نمی خوابد و من نیز مجبورم با وی بیدار بمانم، تصریح کرد: در گذشته یکبار از فرط خستگی با وجود بیداری همسرم، خوابم برد و نزدیک بود منزلمان در آتش بسوزد چرا که داروهایی که میخورد موجب ناآرامی و سرگیجگی و … می شود و این امر بسیار خطرناک است.

وی با بیان اینکه خودم به تنهایی تمام کارهای وی را انجام می دهم، گفت: حتی سر و صورت وی را خودم اصلاح می کنم چون آرایشگرها می گویند وسایلمان میکروبی و آلوده می شوند و این نوع سخنان بسیار سخت و آزار دهنده است.

همسر جانباز شعبانی با اشاره به اینکه از اینکه پرستار وی هستم افتخار می کنم، پس از 30 سال اصلا حق پرستاری هم دریافت نکرده ام، اگر این کار ها را انجام می دهم قطعا در نزد حضرت زهرا ذخیره می شود و به رضایت خداوند راضی هستم، افزود: امثال این جانبازان برای دین اسلام و وطنمان جنگیدند، دو فرزند کوچک داشتم و با هزار سختی آنها را بزرگ کردم و با این سختی فراوان نحوه رسیدگی به این جانبازان، بسیار نامطلوب است.

و باز هم فراموشی…

با بدرقه خانواده شعبانی از آنها خداحافظی کردیم و هر یک به منزل خود روانه شدیم اما آیا باز هم آنها به فراموشی سپرده خواهند شد؟

گزارش از سیداحمد حسینی، خبرنگار ایسنای مازندران 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.