خبرگزاری مهر – گروه استانها: شنیدن داستان عاشقی پلنگ آنچنان جذاب است که میتواند مدتها ذهن و فکر شنونده را با خود درگیر کند، قصهای ناب و کهن که در دل روستای ییلاقی حاشیه جنگل در مازندران رخ داده است.
قصه مینا و پلنگ عاشقانهای ناب بین یک پلنگ و دختری روستایی به نام مینا است، این قصه همیشه و در همه فصول شنیدنی و پررمز و راز است و نوروز بهانهای است تا دوباره این افسانه کهن و قدیمی برای اعضای خانواده بازگو شود.
افسانه مینا و پلنگ از آنجا ریشه میگیرد که پلنگ شیفته آواز مینا دختر کندلوسی میشود که هر شب در اتاقش آواز میخواند. این آغاز قصهای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است و هرشب پلنگ با گذر از کوهستانها و جنگل خود را به حاشیه پنجره خانه میرساند و به آواز دخترک گوش میداد.
افسانه مینا و پلنگ از آنجا ریشه میگیرد که پلنگ شیفته آواز مینا دختر کندلوسی میشود که هر شب در اتاقش آواز میخواند. این آغاز قصهای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است
سرانجام شبی پلنگ بر اثر گلوله مردمان دهکده با تنی زخمی راه جنگل را در میان زمستان سرد و برفی طی میکند و مینا به هوای یافتنش شب هنگام به سیاهی جنگل و سوز و سرما میزند، در آن شب مینا دلش میخواست دردناکترین ترانه و آوازش را بخواند. شبی سرد و تاریک، مینا آوازخوانان پا به جنگل مه گرفته گذاشت و برای همیشه در چشم تر جنگل گم شد و هیچگاه دیگر خبری از آمدن مینا و پلنگ در فضای دهکده نپیچید.
کارشناس میراث فرهنگی مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه مازندران قصههای کهن و بومی فراوانی برای بازخوانی در ایام نوروز و ماندن در خانه دارد، میگوید: قصه مینا و پلنگ بیش از یکصد سال پیش بین سالهای ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ در یکی از روستاهای ییلاقی مازندران به نام کندلوس در کوهستانهای نوشهر در میان جنگلهای انبوه و دست نخورده آن زمان بهوقوع میپیوندد که شاید در جهان بینظیر بوده است.
محسن اکبرپور افزود: قصههای فراوان و اشعار دلنشین زیادی از قصه مینا و پلنگ سالها پس از مرگ این دو نقل شده و سرانجام ناتمام این قصه، ذائقه بسیاری از مردان و زنان دیار کجور را به سرایش واداشت؛ قصههایی که هنوز بر لبان اهالی این مرز و بوم زمزمه میشود. هنوز پیرمردها و پیرزنهای کندولوس ۷۰ تا ۸۰ سال با چشمانی اشکآلود از این دو تعریف میکردند.
بازیهایی که به خانهها صفا میدهد
علاوه بر قصههای ناب و کهن، بازیهای بومی و محلی زیادی در مازندران وجود دارد که مختص اعضای خانواده است، مرغانه جنگی، پاسنگ کا، فرفرک و بازی پرپر از جمله آن است.
کارشناس فرهنگی میراث فرهنگی مازندران با اشاره به شناسایی ۱۴۷ بازی بومی و محلی در مازندران، بیان کرد: بسیاری از این بازیها برای انجام در خانهها و کنار اعضای خانواده مفید است.
طوبی اصانلو ادامه داد: بازی پرپر که در آنان سرگروه نام اشیا و یا حیوانی را میبرد و اعضای گروه باید انگشتشان را به عنوان پر بالا برند و اگر نامی را بگوید که پر نداشته باشد و کسی به اشتباه بگوید پر باید به عنوان جریمه، صدای حیوان را دربیاورد.
وی افزود: بورده بودره، مال کاه، پلنگ لاش، بازی انکرا ونکرو، مرده بازی، آغوزکاه، میچکا پرتیکاپر، اینک را اونک را، مرغنه جنگی، یک چک دو چک و چرخک کا از بازیهای بومی و محلی مازندران هستند که برخی از آن قابلیت انجام در کنار اعضای خانواده را دارد.
وی با بیان اینکه بازیهای بومی درواقع برگرفته از فرهنگ و سنت هر منطقه است، اظهار کرد: امسال به دلیل شیوع کرونا، انجام برخی از بازیها ممکن نیست ولی در گذشته این بازیها در قالب جشنوارههای بومی و محلی اجرا میشد و ایام نوروز فرصت خوبی برای اجرای آن بوده است.
چمیلیک، آیترک، گونترک (ماه میخوام، آفتاب میخوام)، اته بزهکا، ادنگ قلوک، ارکون ورکون، ارنگ و مرنگ، استا میخوام بیایم از باغت گل بچینم، اغوزچالی، السلامعلیک خال خال که، اودنگهتیر، بلنیکا، بورد- بورد (رفت، رفت)، پاچوبازی، پکپکی، پلنگ پرشی، پنجه، پیشهکا، تب وچه له، تبکا (توپبازی)، ترنابازی، توپا قاچ، تلاجنگی، جوزکا، جهنمکا، چرخککا، چش بهچش، چک بهچک، چلیککا، چلی مالکا، چوخرسواری، چهارراه، خرجین هاله، خرسواری، دچرخهکا، دسه بزهکا، دغلبازی، دنقولکا، دیواری، ذکر خنجر، رسنکا، رسنکیوک، زوزو، سر بپریکا، سرسنگ بهسنگ، سنگچران، سنگکشتی، سیتکا، شاهوزیرکا، شیر و پلنگ، شیطانبازی، علیخان جرجور، قابکا، کشتی باشال، کشتی کمری، کلاحسابه، کلکتراش، کمربندبازی، کیوبه، گیروش (ترکمنی)، گزکا، گودلهزنی، لاپهکا، لیسبرلیس، مردخدا، مرغنه جنگی، نعش، وجهکا، هفتسنگ، یک چک دو چک، یک دبه – دو دبه و… از دیگر بازیهای محلی است که ماهیت آنرا میتوان در نوروز برای کودکان تعریف کرد.
عروسکهای بومی و دستساز که در نوروز جان میگیرند
بیش از ۶۰ عروسک بومی و محلی در مازندران شناسایی شده که برخی از این دست ساختهای بومی در نوروز و در دستان کودکان و نوجوانان مازندران، جان دوباره میگیرد. عروسکهای بومی مازندران دست ساختههای جنگلنشینان و چوپانان منطقه است که گاه کاربردهای دارویی و اعتقادی نیز دارند و عروس تادونه از جمله آن است.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه برخی عروسکها دستساز اهالی منطقه است، یادآور شد: عروسک تادونه برای چشم زخم کاربرد دارد و اسکلت این عروسک از چوب با نقشهای ساده و زیبا است.
سیفالله فرزانه ادامه داد: عروسکهای منطقه مالخوست کیاسر و اورست شامل عروسهای پارچهای زن و مرد از دیگر عروسکهای محلی است که برای ثبت نیز به میراث فرهنگی ارسال شده است.
وی با بیان اینکه یک عروسک دیگر به عنوان کتراگلین سمبل بارانخواهی در غرب مازندران شناسایی شده است، گفت: این عروسک نیز برای ثبت ملی به سازمان ارسال شده است.
براساس این گزارش، فرصت تعطیلات نوروزی و در خانه ماندن برای حفظ سلامت و پیشگیری از شیوع ویروس کرونا بهانهای برای بازخوانی داستانها، مثلها، متل ها و جانبخشی به عروسکهای بومی و محلی است تا غبار فراموشی از این داشتههای فرهنگی و هنری زدوده و نسل نو و کودک با این میراث کهن آشنا شوند.
خبرگزاری مهر – گروه استانها: شنیدن داستان عاشقی پلنگ آنچنان جذاب است که میتواند مدتها ذهن و فکر شنونده را با خود درگیر کند، قصهای ناب و کهن که در دل روستای ییلاقی حاشیه جنگل در مازندران رخ داده است.
قصه مینا و پلنگ عاشقانهای ناب بین یک پلنگ و دختری روستایی به نام مینا است، این قصه همیشه و در همه فصول شنیدنی و پررمز و راز است و نوروز بهانهای است تا دوباره این افسانه کهن و قدیمی برای اعضای خانواده بازگو شود.
افسانه مینا و پلنگ از آنجا ریشه میگیرد که پلنگ شیفته آواز مینا دختر کندلوسی میشود که هر شب در اتاقش آواز میخواند. این آغاز قصهای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است و هرشب پلنگ با گذر از کوهستانها و جنگل خود را به حاشیه پنجره خانه میرساند و به آواز دخترک گوش میداد.
افسانه مینا و پلنگ از آنجا ریشه میگیرد که پلنگ شیفته آواز مینا دختر کندلوسی میشود که هر شب در اتاقش آواز میخواند. این آغاز قصهای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است
سرانجام شبی پلنگ بر اثر گلوله مردمان دهکده با تنی زخمی راه جنگل را در میان زمستان سرد و برفی طی میکند و مینا به هوای یافتنش شب هنگام به سیاهی جنگل و سوز و سرما میزند، در آن شب مینا دلش میخواست دردناکترین ترانه و آوازش را بخواند. شبی سرد و تاریک، مینا آوازخوانان پا به جنگل مه گرفته گذاشت و برای همیشه در چشم تر جنگل گم شد و هیچگاه دیگر خبری از آمدن مینا و پلنگ در فضای دهکده نپیچید.
کارشناس میراث فرهنگی مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه مازندران قصههای کهن و بومی فراوانی برای بازخوانی در ایام نوروز و ماندن در خانه دارد، میگوید: قصه مینا و پلنگ بیش از یکصد سال پیش بین سالهای ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ در یکی از روستاهای ییلاقی مازندران به نام کندلوس در کوهستانهای نوشهر در میان جنگلهای انبوه و دست نخورده آن زمان بهوقوع میپیوندد که شاید در جهان بینظیر بوده است.
محسن اکبرپور افزود: قصههای فراوان و اشعار دلنشین زیادی از قصه مینا و پلنگ سالها پس از مرگ این دو نقل شده و سرانجام ناتمام این قصه، ذائقه بسیاری از مردان و زنان دیار کجور را به سرایش واداشت؛ قصههایی که هنوز بر لبان اهالی این مرز و بوم زمزمه میشود. هنوز پیرمردها و پیرزنهای کندولوس ۷۰ تا ۸۰ سال با چشمانی اشکآلود از این دو تعریف میکردند.
بازیهایی که به خانهها صفا میدهد
علاوه بر قصههای ناب و کهن، بازیهای بومی و محلی زیادی در مازندران وجود دارد که مختص اعضای خانواده است، مرغانه جنگی، پاسنگ کا، فرفرک و بازی پرپر از جمله آن است.
کارشناس فرهنگی میراث فرهنگی مازندران با اشاره به شناسایی ۱۴۷ بازی بومی و محلی در مازندران، بیان کرد: بسیاری از این بازیها برای انجام در خانهها و کنار اعضای خانواده مفید است.
طوبی اصانلو ادامه داد: بازی پرپر که در آنان سرگروه نام اشیا و یا حیوانی را میبرد و اعضای گروه باید انگشتشان را به عنوان پر بالا برند و اگر نامی را بگوید که پر نداشته باشد و کسی به اشتباه بگوید پر باید به عنوان جریمه، صدای حیوان را دربیاورد.
وی افزود: بورده بودره، مال کاه، پلنگ لاش، بازی انکرا ونکرو، مرده بازی، آغوزکاه، میچکا پرتیکاپر، اینک را اونک را، مرغنه جنگی، یک چک دو چک و چرخک کا از بازیهای بومی و محلی مازندران هستند که برخی از آن قابلیت انجام در کنار اعضای خانواده را دارد.
وی با بیان اینکه بازیهای بومی درواقع برگرفته از فرهنگ و سنت هر منطقه است، اظهار کرد: امسال به دلیل شیوع کرونا، انجام برخی از بازیها ممکن نیست ولی در گذشته این بازیها در قالب جشنوارههای بومی و محلی اجرا میشد و ایام نوروز فرصت خوبی برای اجرای آن بوده است.
چمیلیک، آیترک، گونترک (ماه میخوام، آفتاب میخوام)، اته بزهکا، ادنگ قلوک، ارکون ورکون، ارنگ و مرنگ، استا میخوام بیایم از باغت گل بچینم، اغوزچالی، السلامعلیک خال خال که، اودنگهتیر، بلنیکا، بورد- بورد (رفت، رفت)، پاچوبازی، پکپکی، پلنگ پرشی، پنجه، پیشهکا، تب وچه له، تبکا (توپبازی)، ترنابازی، توپا قاچ، تلاجنگی، جوزکا، جهنمکا، چرخککا، چش بهچش، چک بهچک، چلیککا، چلی مالکا، چوخرسواری، چهارراه، خرجین هاله، خرسواری، دچرخهکا، دسه بزهکا، دغلبازی، دنقولکا، دیواری، ذکر خنجر، رسنکا، رسنکیوک، زوزو، سر بپریکا، سرسنگ بهسنگ، سنگچران، سنگکشتی، سیتکا، شاهوزیرکا، شیر و پلنگ، شیطانبازی، علیخان جرجور، قابکا، کشتی باشال، کشتی کمری، کلاحسابه، کلکتراش، کمربندبازی، کیوبه، گیروش (ترکمنی)، گزکا، گودلهزنی، لاپهکا، لیسبرلیس، مردخدا، مرغنه جنگی، نعش، وجهکا، هفتسنگ، یک چک دو چک، یک دبه – دو دبه و… از دیگر بازیهای محلی است که ماهیت آنرا میتوان در نوروز برای کودکان تعریف کرد.
عروسکهای بومی و دستساز که در نوروز جان میگیرند
بیش از ۶۰ عروسک بومی و محلی در مازندران شناسایی شده که برخی از این دست ساختهای بومی در نوروز و در دستان کودکان و نوجوانان مازندران، جان دوباره میگیرد. عروسکهای بومی مازندران دست ساختههای جنگلنشینان و چوپانان منطقه است که گاه کاربردهای دارویی و اعتقادی نیز دارند و عروس تادونه از جمله آن است.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه برخی عروسکها دستساز اهالی منطقه است، یادآور شد: عروسک تادونه برای چشم زخم کاربرد دارد و اسکلت این عروسک از چوب با نقشهای ساده و زیبا است.
سیفالله فرزانه ادامه داد: عروسکهای منطقه مالخوست کیاسر و اورست شامل عروسهای پارچهای زن و مرد از دیگر عروسکهای محلی است که برای ثبت نیز به میراث فرهنگی ارسال شده است.
وی با بیان اینکه یک عروسک دیگر به عنوان کتراگلین سمبل بارانخواهی در غرب مازندران شناسایی شده است، گفت: این عروسک نیز برای ثبت ملی به سازمان ارسال شده است.
براساس این گزارش، فرصت تعطیلات نوروزی و در خانه ماندن برای حفظ سلامت و پیشگیری از شیوع ویروس کرونا بهانهای برای بازخوانی داستانها، مثلها، متل ها و جانبخشی به عروسکهای بومی و محلی است تا غبار فراموشی از این داشتههای فرهنگی و هنری زدوده و نسل نو و کودک با این میراث کهن آشنا شوند.
خبرگزاری مهر – گروه استانها: شنیدن داستان عاشقی پلنگ آنچنان جذاب است که میتواند مدتها ذهن و فکر شنونده را با خود درگیر کند، قصهای ناب و کهن که در دل روستای ییلاقی حاشیه جنگل در مازندران رخ داده است.
قصه مینا و پلنگ عاشقانهای ناب بین یک پلنگ و دختری روستایی به نام مینا است، این قصه همیشه و در همه فصول شنیدنی و پررمز و راز است و نوروز بهانهای است تا دوباره این افسانه کهن و قدیمی برای اعضای خانواده بازگو شود.
افسانه مینا و پلنگ از آنجا ریشه میگیرد که پلنگ شیفته آواز مینا دختر کندلوسی میشود که هر شب در اتاقش آواز میخواند. این آغاز قصهای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است و هرشب پلنگ با گذر از کوهستانها و جنگل خود را به حاشیه پنجره خانه میرساند و به آواز دخترک گوش میداد.
افسانه مینا و پلنگ از آنجا ریشه میگیرد که پلنگ شیفته آواز مینا دختر کندلوسی میشود که هر شب در اتاقش آواز میخواند. این آغاز قصهای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است
سرانجام شبی پلنگ بر اثر گلوله مردمان دهکده با تنی زخمی راه جنگل را در میان زمستان سرد و برفی طی میکند و مینا به هوای یافتنش شب هنگام به سیاهی جنگل و سوز و سرما میزند، در آن شب مینا دلش میخواست دردناکترین ترانه و آوازش را بخواند. شبی سرد و تاریک، مینا آوازخوانان پا به جنگل مه گرفته گذاشت و برای همیشه در چشم تر جنگل گم شد و هیچگاه دیگر خبری از آمدن مینا و پلنگ در فضای دهکده نپیچید.
کارشناس میراث فرهنگی مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه مازندران قصههای کهن و بومی فراوانی برای بازخوانی در ایام نوروز و ماندن در خانه دارد، میگوید: قصه مینا و پلنگ بیش از یکصد سال پیش بین سالهای ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ در یکی از روستاهای ییلاقی مازندران به نام کندلوس در کوهستانهای نوشهر در میان جنگلهای انبوه و دست نخورده آن زمان بهوقوع میپیوندد که شاید در جهان بینظیر بوده است.
محسن اکبرپور افزود: قصههای فراوان و اشعار دلنشین زیادی از قصه مینا و پلنگ سالها پس از مرگ این دو نقل شده و سرانجام ناتمام این قصه، ذائقه بسیاری از مردان و زنان دیار کجور را به سرایش واداشت؛ قصههایی که هنوز بر لبان اهالی این مرز و بوم زمزمه میشود. هنوز پیرمردها و پیرزنهای کندولوس ۷۰ تا ۸۰ سال با چشمانی اشکآلود از این دو تعریف میکردند.
بازیهایی که به خانهها صفا میدهد
علاوه بر قصههای ناب و کهن، بازیهای بومی و محلی زیادی در مازندران وجود دارد که مختص اعضای خانواده است، مرغانه جنگی، پاسنگ کا، فرفرک و بازی پرپر از جمله آن است.
کارشناس فرهنگی میراث فرهنگی مازندران با اشاره به شناسایی ۱۴۷ بازی بومی و محلی در مازندران، بیان کرد: بسیاری از این بازیها برای انجام در خانهها و کنار اعضای خانواده مفید است.
طوبی اصانلو ادامه داد: بازی پرپر که در آنان سرگروه نام اشیا و یا حیوانی را میبرد و اعضای گروه باید انگشتشان را به عنوان پر بالا برند و اگر نامی را بگوید که پر نداشته باشد و کسی به اشتباه بگوید پر باید به عنوان جریمه، صدای حیوان را دربیاورد.
وی افزود: بورده بودره، مال کاه، پلنگ لاش، بازی انکرا ونکرو، مرده بازی، آغوزکاه، میچکا پرتیکاپر، اینک را اونک را، مرغنه جنگی، یک چک دو چک و چرخک کا از بازیهای بومی و محلی مازندران هستند که برخی از آن قابلیت انجام در کنار اعضای خانواده را دارد.
وی با بیان اینکه بازیهای بومی درواقع برگرفته از فرهنگ و سنت هر منطقه است، اظهار کرد: امسال به دلیل شیوع کرونا، انجام برخی از بازیها ممکن نیست ولی در گذشته این بازیها در قالب جشنوارههای بومی و محلی اجرا میشد و ایام نوروز فرصت خوبی برای اجرای آن بوده است.
چمیلیک، آیترک، گونترک (ماه میخوام، آفتاب میخوام)، اته بزهکا، ادنگ قلوک، ارکون ورکون، ارنگ و مرنگ، استا میخوام بیایم از باغت گل بچینم، اغوزچالی، السلامعلیک خال خال که، اودنگهتیر، بلنیکا، بورد- بورد (رفت، رفت)، پاچوبازی، پکپکی، پلنگ پرشی، پنجه، پیشهکا، تب وچه له، تبکا (توپبازی)، ترنابازی، توپا قاچ، تلاجنگی، جوزکا، جهنمکا، چرخککا، چش بهچش، چک بهچک، چلیککا، چلی مالکا، چوخرسواری، چهارراه، خرجین هاله، خرسواری، دچرخهکا، دسه بزهکا، دغلبازی، دنقولکا، دیواری، ذکر خنجر، رسنکا، رسنکیوک، زوزو، سر بپریکا، سرسنگ بهسنگ، سنگچران، سنگکشتی، سیتکا، شاهوزیرکا، شیر و پلنگ، شیطانبازی، علیخان جرجور، قابکا، کشتی باشال، کشتی کمری، کلاحسابه، کلکتراش، کمربندبازی، کیوبه، گیروش (ترکمنی)، گزکا، گودلهزنی، لاپهکا، لیسبرلیس، مردخدا، مرغنه جنگی، نعش، وجهکا، هفتسنگ، یک چک دو چک، یک دبه – دو دبه و… از دیگر بازیهای محلی است که ماهیت آنرا میتوان در نوروز برای کودکان تعریف کرد.
عروسکهای بومی و دستساز که در نوروز جان میگیرند
بیش از ۶۰ عروسک بومی و محلی در مازندران شناسایی شده که برخی از این دست ساختهای بومی در نوروز و در دستان کودکان و نوجوانان مازندران، جان دوباره میگیرد. عروسکهای بومی مازندران دست ساختههای جنگلنشینان و چوپانان منطقه است که گاه کاربردهای دارویی و اعتقادی نیز دارند و عروس تادونه از جمله آن است.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه برخی عروسکها دستساز اهالی منطقه است، یادآور شد: عروسک تادونه برای چشم زخم کاربرد دارد و اسکلت این عروسک از چوب با نقشهای ساده و زیبا است.
سیفالله فرزانه ادامه داد: عروسکهای منطقه مالخوست کیاسر و اورست شامل عروسهای پارچهای زن و مرد از دیگر عروسکهای محلی است که برای ثبت نیز به میراث فرهنگی ارسال شده است.
وی با بیان اینکه یک عروسک دیگر به عنوان کتراگلین سمبل بارانخواهی در غرب مازندران شناسایی شده است، گفت: این عروسک نیز برای ثبت ملی به سازمان ارسال شده است.
براساس این گزارش، فرصت تعطیلات نوروزی و در خانه ماندن برای حفظ سلامت و پیشگیری از شیوع ویروس کرونا بهانهای برای بازخوانی داستانها، مثلها، متل ها و جانبخشی به عروسکهای بومی و محلی است تا غبار فراموشی از این داشتههای فرهنگی و هنری زدوده و نسل نو و کودک با این میراث کهن آشنا شوند.
خبرگزاری مهر – گروه استانها: شنیدن داستان عاشقی پلنگ آنچنان جذاب است که میتواند مدتها ذهن و فکر شنونده را با خود درگیر کند، قصهای ناب و کهن که در دل روستای ییلاقی حاشیه جنگل در مازندران رخ داده است.
قصه مینا و پلنگ عاشقانهای ناب بین یک پلنگ و دختری روستایی به نام مینا است، این قصه همیشه و در همه فصول شنیدنی و پررمز و راز است و نوروز بهانهای است تا دوباره این افسانه کهن و قدیمی برای اعضای خانواده بازگو شود.
افسانه مینا و پلنگ از آنجا ریشه میگیرد که پلنگ شیفته آواز مینا دختر کندلوسی میشود که هر شب در اتاقش آواز میخواند. این آغاز قصهای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است و هرشب پلنگ با گذر از کوهستانها و جنگل خود را به حاشیه پنجره خانه میرساند و به آواز دخترک گوش میداد.
افسانه مینا و پلنگ از آنجا ریشه میگیرد که پلنگ شیفته آواز مینا دختر کندلوسی میشود که هر شب در اتاقش آواز میخواند. این آغاز قصهای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است
سرانجام شبی پلنگ بر اثر گلوله مردمان دهکده با تنی زخمی راه جنگل را در میان زمستان سرد و برفی طی میکند و مینا به هوای یافتنش شب هنگام به سیاهی جنگل و سوز و سرما میزند، در آن شب مینا دلش میخواست دردناکترین ترانه و آوازش را بخواند. شبی سرد و تاریک، مینا آوازخوانان پا به جنگل مه گرفته گذاشت و برای همیشه در چشم تر جنگل گم شد و هیچگاه دیگر خبری از آمدن مینا و پلنگ در فضای دهکده نپیچید.
کارشناس میراث فرهنگی مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه مازندران قصههای کهن و بومی فراوانی برای بازخوانی در ایام نوروز و ماندن در خانه دارد، میگوید: قصه مینا و پلنگ بیش از یکصد سال پیش بین سالهای ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ در یکی از روستاهای ییلاقی مازندران به نام کندلوس در کوهستانهای نوشهر در میان جنگلهای انبوه و دست نخورده آن زمان بهوقوع میپیوندد که شاید در جهان بینظیر بوده است.
محسن اکبرپور افزود: قصههای فراوان و اشعار دلنشین زیادی از قصه مینا و پلنگ سالها پس از مرگ این دو نقل شده و سرانجام ناتمام این قصه، ذائقه بسیاری از مردان و زنان دیار کجور را به سرایش واداشت؛ قصههایی که هنوز بر لبان اهالی این مرز و بوم زمزمه میشود. هنوز پیرمردها و پیرزنهای کندولوس ۷۰ تا ۸۰ سال با چشمانی اشکآلود از این دو تعریف میکردند.
بازیهایی که به خانهها صفا میدهد
علاوه بر قصههای ناب و کهن، بازیهای بومی و محلی زیادی در مازندران وجود دارد که مختص اعضای خانواده است، مرغانه جنگی، پاسنگ کا، فرفرک و بازی پرپر از جمله آن است.
کارشناس فرهنگی میراث فرهنگی مازندران با اشاره به شناسایی ۱۴۷ بازی بومی و محلی در مازندران، بیان کرد: بسیاری از این بازیها برای انجام در خانهها و کنار اعضای خانواده مفید است.
طوبی اصانلو ادامه داد: بازی پرپر که در آنان سرگروه نام اشیا و یا حیوانی را میبرد و اعضای گروه باید انگشتشان را به عنوان پر بالا برند و اگر نامی را بگوید که پر نداشته باشد و کسی به اشتباه بگوید پر باید به عنوان جریمه، صدای حیوان را دربیاورد.
وی افزود: بورده بودره، مال کاه، پلنگ لاش، بازی انکرا ونکرو، مرده بازی، آغوزکاه، میچکا پرتیکاپر، اینک را اونک را، مرغنه جنگی، یک چک دو چک و چرخک کا از بازیهای بومی و محلی مازندران هستند که برخی از آن قابلیت انجام در کنار اعضای خانواده را دارد.
وی با بیان اینکه بازیهای بومی درواقع برگرفته از فرهنگ و سنت هر منطقه است، اظهار کرد: امسال به دلیل شیوع کرونا، انجام برخی از بازیها ممکن نیست ولی در گذشته این بازیها در قالب جشنوارههای بومی و محلی اجرا میشد و ایام نوروز فرصت خوبی برای اجرای آن بوده است.
چمیلیک، آیترک، گونترک (ماه میخوام، آفتاب میخوام)، اته بزهکا، ادنگ قلوک، ارکون ورکون، ارنگ و مرنگ، استا میخوام بیایم از باغت گل بچینم، اغوزچالی، السلامعلیک خال خال که، اودنگهتیر، بلنیکا، بورد- بورد (رفت، رفت)، پاچوبازی، پکپکی، پلنگ پرشی، پنجه، پیشهکا، تب وچه له، تبکا (توپبازی)، ترنابازی، توپا قاچ، تلاجنگی، جوزکا، جهنمکا، چرخککا، چش بهچش، چک بهچک، چلیککا، چلی مالکا، چوخرسواری، چهارراه، خرجین هاله، خرسواری، دچرخهکا، دسه بزهکا، دغلبازی، دنقولکا، دیواری، ذکر خنجر، رسنکا، رسنکیوک، زوزو، سر بپریکا، سرسنگ بهسنگ، سنگچران، سنگکشتی، سیتکا، شاهوزیرکا، شیر و پلنگ، شیطانبازی، علیخان جرجور، قابکا، کشتی باشال، کشتی کمری، کلاحسابه، کلکتراش، کمربندبازی، کیوبه، گیروش (ترکمنی)، گزکا، گودلهزنی، لاپهکا، لیسبرلیس، مردخدا، مرغنه جنگی، نعش، وجهکا، هفتسنگ، یک چک دو چک، یک دبه – دو دبه و… از دیگر بازیهای محلی است که ماهیت آنرا میتوان در نوروز برای کودکان تعریف کرد.
عروسکهای بومی و دستساز که در نوروز جان میگیرند
بیش از ۶۰ عروسک بومی و محلی در مازندران شناسایی شده که برخی از این دست ساختهای بومی در نوروز و در دستان کودکان و نوجوانان مازندران، جان دوباره میگیرد. عروسکهای بومی مازندران دست ساختههای جنگلنشینان و چوپانان منطقه است که گاه کاربردهای دارویی و اعتقادی نیز دارند و عروس تادونه از جمله آن است.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه برخی عروسکها دستساز اهالی منطقه است، یادآور شد: عروسک تادونه برای چشم زخم کاربرد دارد و اسکلت این عروسک از چوب با نقشهای ساده و زیبا است.
سیفالله فرزانه ادامه داد: عروسکهای منطقه مالخوست کیاسر و اورست شامل عروسهای پارچهای زن و مرد از دیگر عروسکهای محلی است که برای ثبت نیز به میراث فرهنگی ارسال شده است.
وی با بیان اینکه یک عروسک دیگر به عنوان کتراگلین سمبل بارانخواهی در غرب مازندران شناسایی شده است، گفت: این عروسک نیز برای ثبت ملی به سازمان ارسال شده است.
براساس این گزارش، فرصت تعطیلات نوروزی و در خانه ماندن برای حفظ سلامت و پیشگیری از شیوع ویروس کرونا بهانهای برای بازخوانی داستانها، مثلها، متل ها و جانبخشی به عروسکهای بومی و محلی است تا غبار فراموشی از این داشتههای فرهنگی و هنری زدوده و نسل نو و کودک با این میراث کهن آشنا شوند.