پایگاه خبری چهاردانگه نیوز:
خبرگزاری فارس مازندران ـ زری طاهری پرکوهی| پشت صحنه کمکهای مومنانه را که دنبال کنیم به کسانی برخورد خواهیم کرد که قبل از دوران کرونا و لزوم برگزاری رزمایش مومنانه” کمک از مردم برای مردم” حتی در زمانی که فشارهای اقتصادی تا این حد کمرشکن نبود، در میانه میدان بودند…
دور از واقعیت نیست اگر بگوییم در استان مازندران مردم ما خوش درخشیدند، و در مرحله اول و دوم به داد همنوعان و آسیبدیدگان از کرونا رسیدند، حجم کمکها در قالب بستههای غذایی و بهداشتی بسیار بالا بود، برخی کمکها به دور از لنز دوربین صورت میگرفت…
در مرکز استان مازندران در بحبوحه بحران کرونا، افرادی به طور نامحسوس و در خفا در حال توزیع کمکهای مومنانه حتی در سختترین شرایط بودند، ولی این بار کاری متفاوت صورت گرفت، مقصد کمکها دستهای کوچک و بیگناهی بود که در دل هزاران امید دارند…
«امیر طاهردوست» خیر ۴۲ ساله ساروی، که تنها یک شرکت پیمانکاری ساختمانی راهسازی دارد، خیری است که با تلاش و کوشش توانسته یک دهه از عمرش را به شاد کردن دل کودکان اختصاص داد و این راه را با دل و جان ادامه میدهد.
متن زیر حاصل گفتوگوی خبرنگار فارس با این خیر دلسوز از تجربیات او است؛
*هدف/ لبخند کودکان، ارزشش را دارد
امیر طاهردوست این خیر اهل ساری، میگوید؛ از دوران کودکی شاهد کمک مادر و پدرم به کودکان بودم، به این صورت که مادرم سرپرستی چند کودک را برعهده میگرفت و با اهدای لوازم مورد نیاز زندگیشان خنده بر لبهایشان میآورد، این کار نظرم را جلب کرد تصمیم گرفتم در آینده ادامهدهنده راه والدینم باشم.
*خیر شدن لزوما پول نمیخواهد/ قلبم برای کودکان میتپد
وی ادامه میدهد؛ از آنجایی که مادرم در کادر اداری مدرسه کار میکرد و خانوادههای نیازمند را شناسایی میکرد سالهای سال سوژه مناسب برای کمک رسانی داشتیم تا اینکه مادرم بازنشسته شد، از این به بعد از دوستان مورد اعتمادم کمک گرفتم، از دوران دانشجویی با اهدای کتاب به هم دانشگاهیهایم بهطور مستقیم وارد کار خیر شدم.
این خیر ادامه میدهد؛ خیر بودن لزوما نیاز به ثروت ندارد، گاهی با انجام یک کار ساده، شغلیابی، کمک به بیمه شدن یک کارگر یا هر کار دیگری میتوان نیاز دیگران را برآورده کرد و احساس خوبی کسب کرد، یک حس سبکی بینظیر! البته که سعی کردم در هر حوزهای کمک کنم، ولی جامعه هدف من کودکان هستند.
*ادامه خیر با در هم شکستن مرزهای استانی
وی اضافه میکند؛ کودکان بیگناهترین موجودات هستند، اینکه دچار کمبودهای مادی هستند تقصیر خودشان نیست، لزوما در یک خانواده محروم متولد شده و یا بنا بر دلایلی سرپرست خود را از دست دادند، ما سعی کردیم با شناسایی این کودکان نه تنها در سطح شهر بلکه شهرها و استانهای دیگر به رفع نیازهای مادیشان بپردازیم، خرید پوشاک، کمک به رفع مشکل مسکن و خرید لوازمالتحریر و …
* تلخی را تبدیل به شیرینی کردن هنر است
طاهردوست بیان میکند؛ لحظه لحظه قرار گرفتن در این راه پرتلاطم یا همان کمک به دیگران بهخصوص گروه سنی کودکان پر از خاطره است، لذتش در این است که آنچه از تلخیهایی که مشاهده میکنیم را تبدیل به شیرینی و لذت کنیم، در خاطرم هست وارد منزلی شدیم که خانه دچار حریق شده بود مشکل سقف داشت، دانشجوی خانه ترک تحصیل کرده بود، صحنه خوبی نبود ولی با تلاش تبدیل به یک خانه نو شد و هزینه ادامه تحصیل دانشجو تهیه و اهدا شد.
این دوستدار کودک میگوید؛ خیریه نداریم انتفاعی هم کار نمیکنیم در یک مجموعه دوستانه با پیگیری هر کسی به سهم خودش سعی بر رفع مشکلات میکند، مشارکت در ساخت گرمخانه برای کارتن خوابها اقدام زیبایی بود که در شهر ساری صورت گرفت، چنانچه از جای جای کشور درخواست کمک داشته باشیم نه نخواهیم گفت و چاره جویی میکنیم.
*خریدها را گویی برای منزل خودم انجام میدهم
وی متذکر میشود؛ با شیوع ویروس کرونا و لزوم کمک به مردم آسیبدیده تصمیم به خرید، بستهبندی و توزیع پک بهداشتی و مواد غذایی به خانوادههای کودکان نیازمند کردیم، با جمعآوری مبالغی برای خرید مواد غذایی، سفارش ندادیم به ارزانکده هم نرفتیم، به فروشگاه رفتیم با خودم گفتم فکر میکنم میخواهم برای منزل خودم خرید کنم، و این وسایل را به خانه خودم خواهم برد، امروز تفاوتی بین من و همنوعانم نیست.
طاهردوست ادامه میدهد؛ صدها بسته کمک مومنانه و پک بهداشتی، بیش از ۱۰۰ بسته لوازم التحریر به تفکیک پایه تحصیلی همزمان با آغاز سال تحصیلی، اهدای لباس و پوشاک به کودکان خردسال، اهدای دارو و کمکهای درمانی برای بیماران، کمک به اهدای پیوند کلیه، کمک به ساخت و ساز دو منزل آسیب دیده و توزیع غذای گرم از اقدامات مومنانه ما به خانوارهای شناسایی شده نیازمند بود که در طول سال ادامه خواهد داشت، بعد زمانی و مکانی برای ما مطرح نیست.
*کمک به بچههایی که بوی برنج را از یاد برده بودند
این خیر ساروی یادآور میشود؛ در خاطرم هست روزی یکی از دوستانم خطاب به من گفت؛ شما وقتی به کسی کمک میکنید لطف نیست وظیفه هست میتوانستی جای او باشی و او نیز در جایگاه تو، خدا را شاکر باش که امروز در این موقعیت هستی، یادم میآید روزی برای اهدای بسته درب خانه نیارمندی را زدم، وقتی بسته را تحویل گرفت خدا خیرتان بدهد بچههای من بوی برنج را فراموش کردند امشب شام برنج میخورند!
در خاطرم هست روز دیگری برای اهدای کمک رفته بودم، یک پسر جوان در حالی که راننده خودرو بود گفت به ما تعلق میگیرد؟ ما هم نیازمندیم، کمکها را به یک خانم تحویل دادم، فرد دیگری به او گفت کمکت میکنم تا درب منزل حمل کنی عوضش به من هم کمی از این مواد غذایی بدهی! با خودم گفتم حق این مردم نیست در فقر باشند کاش بیشتر داشتم میتوانستم به تعداد بیشتری کمک کنم.
*در کارآفرینی هم خیری هست!!
وی اضافه میکند؛ من در شرکت ساختمانی سرپرست ۲۲ کارگر هستم که در این شرایط سخت اقتصادی به سختی روی پا هستیم، چشم امید این کارگران، و کودکان نیازمند امروز به ما است، با اینکه منابعمان محدود است ولی دست از کمک برنمیداریم از مسوولان میخواهم توجه ویژه به خصوص با قشر کودکان داشته باشند تا آیندهای سبز برایشان رقم بزنیم.
صحبتهایمان به پایان که رسید، با خودمان گفتیم، چه خیری بهتر از شاد کردن دل پاک کودکان سرزمینمان، بهراستی که حق این کودکان زندگی بر مدار فقر نیست، چه خوب است بدانیم هنوز قلبهای مهربان برای آرامش دل کودکان میتپند…
به گزارش فارس: این کمک مومنانه قطاری به مقصد دل کودکان بود، نکته جالبش امتداد کمکها بود، اینکه بعد زمانی و مکانیاش مطرح نیست، کافی است کودک نیازمند شناسایی شود!
/۸۶۰۴۸/ج/و