دردهای بیدرمان شده مازندران قصه، پرغصه مردمان این دیار گشته است؛ از کشوری که موادمعدنی خود را خامفروشی میکند و از ارزشافزوده فرآوری مواد معدنی غافل میشود؛ چندان نمیتوان انتظار بازیافت زباله داشت؛ این شوخی تلخی با مدیران استانی است که نعمتهای بیکران الهی؛ آنان را در خواب غفلت فروبرده و گویی هیچ تلنگری بر آنان اثر نمیگذارد. آنهایی که از نجابت مردمان دماوند و دریا سوء استفاده کرده و دائم قول بیعمل میدهند.
سالانه قریب به ۲۰ میلیون تن زباله در کشور تولید میگردد که کمتر از ۱۰ درصد آن بازیافت میشود؛ گرچه به هر دو عدد شک دارم و بارها گفتهام تا مسأله سخت آمار در ایران حل نشود؛ تغییر مدیران تنها تغییر اسامی و قدری تنوع میباشد. اصولاً آمار برای ارائه به مجامع بینالمللی به نفع آبروی مردم تغییر میکند و از همینرو فدراسیون فوتبال عجیب و غریب کفاشیان، سالها فدراسیون اول آسیا میشود؛ به قول اهالی جدید فدراسیون؛ که تنها فدراسیون پنج ستاره جهان تلقی میگردد.
امروز مردم مازندران در حالی باید همچنان به اقوال متنوع مدیران خویش دل خوش کنند که در بیش از ۲۰ نقطهی بکر جنگلی و یا سواحل دریا زبالههای استان به حال خویش رها میشوند، کاش بهجای آن برخی از مدیران کمکفایت از این استان رها میشدند، مدیریت هیچ منتی ندارد و قطعاً همه ما خدمتگزاران مردم در عرصههای مختلف هستیم و خیانتی بالاتر از تصدی مسئولیتی که در توان ما نیست، وجود ندارد. مگر میشود ۱۳ سال رهایی زباله در منطقه چهاردانگه ساری را نادیده گرفت؟ چگونه میخواهیم آلودگی آبهای زیرزمینی و کشته شدن پرندگان را جبران کنیم؟ خطاب به شهردار ساری عرض میکنم که تصمیم حمل زبالهها به چهاردانگه در دوره شما اتخاذ نشده است اما اکنون نزدیک به پنج سال است که شهرداری مرکز استان را تجربه میکنید، از لحاظ آماری ۳۸درصد از زمان ۱۳ ساله تلنبار شدن زبالهها در دوره شهرداری شما بوده است، شما در شب جشن میلاد امام علی (ع) قول افتتاح زبالهسوز در پایان سال را دادید، اما آقای شهردار این زمستان هم گذشت.
از نمایندگان محترم مردم شریف ساری میخواهم که بعد از آزاد سازی ناتمام امیرآباد و تعریض ناکام جاده ساری- تاکام فکری به حال این زبالهها بکنند، مردم خوب چهاردانگه ساری با نجابت این سالها را تحمل کردهاند.
تا کی باید در انتظار افتتاح یک زبالهسوز باشیم که خود یک روش تقریباً پرهزینه و نسبتاً غیر اصولی میباشد. این مهم منحصر به مرکز استان مازندران نیست. باید از نمایندگان سوادکوه پرسید که اگر درمان چندان مناسبی برای درد البرز مرکزی یافت نمیشود، آیا درد رهایی زباله در جنگلهای کمنظیر بهمنان هم درمان ندارد؟ با سوادکوه زیبا چه میکنیم؟ از کجای استان بگوییم که دلمان خون نشود، آیا عمارت آمل جای مناسبی برای دپوی زبالهها است؟ آیا این زبالهها اثری سوء در آبهای سطحی و زیرزمینی آن منطقه ندارند؟ زبالهها با سد هراز چه میکنند؟ عمارتی که تا همین چندسال پیش میزبان زبالههای محمود آباد هم بود؛ محمود آبادی که وقتی نتوانست زباله را به عمارت ببرد، زبالهها را برای تفریح به ساحل دریا برد. تولید روزانه ۳۰ تن زباله که به همت مسافرین زباله تولیدکن، گاهاً به نزدیک ۱۰۰تن در روز میرسد، حسابی حال ساحل را جا آورد. از قائمشهر بگوییم که با یک مکانیابی بینظیر، جایی بین دانشگاه، شهربازی و بیمارستان را انتخاب کرد تا همهی مهمانان و رهگذران مشامشان تازه شود. اهالی خوب چالوس که حریق در دپوی زباله جنگل سینوا را فراموش نکردهاند. از آقای استاندار تقاضا میکنم موضوع قرارداد با شرکت سوئدی را دوباره مطالعه کنند، نشود که سالها بعد از این قرارداد که در دوره شهردار وقت امضاء شده است، متضرر شویم. در مورد نیروگاه نوشهر هم در کوچه و بازار زمزمههای امیدوارکنندهای به گوش نمیرسد، برخی تکنولوژی آن را چندان جدید نمیدانند. این نیروگاه هم که با وجود اقوال متعدد فرماندار وقت همچنان افتتاح نشده است. منطقهی دوهزار تنکابن، اشکته چال رامسر و دیگر اماکن جنگلی واقعاً جای دپو زباله نیست.
به عنوان یک فعال رسانهای عرض میکنم، ما نابودی کشاورزی استان و خالیشدن جنگلها را نظارهگریم، آلودگی سواحل، سواحلی که در تسخیر ویلاهای بدترکیب و محاصره زباله مسافران است، تعطیلی کارخانهها، شهرسازیهای غیر اصولی، باغداریهای بیهدف، جادههای پر چالهچوله، لااقل یک بار همت کنیم و قدری به فکر زبالههای استان باشیم. باید استان را از اِشغال آشغال درآوریم و البته اِشغال خیلی چیزهای دیگر، اِشغال ویلاها، اِشغال قولهای عمل نشده و اِشغال برخی از مدیران که باید جای خود را به شایستهترها بدهند.
حال که یک جوال دوز به مسئولین زدهایم، یک سوزن هم به خودمان بزنیم، مازندران با تولید بیش از ۳هزار تن زباله در روز، از لحاظ تولید زباله در رتبه اول است، انتقاد به مسئولین محفوظ اما ما هم یادمان نرود در یک استان سبز و پوشیده از پوشش گیاهی زندگی میکنیم، دفع زباله در مازندران زحمت مضاعف دارد، قدم اول را باید خودمان برداریم، چرا باید سرانه تولید زباله ما از گیلان و گلستان بیشتر باشد. مازندران، نحیف از تولید زباله مسافرین است، حداقل خودمان به خودمان رحم کنیم. در قدم اول باید تولید زباله را کاهش دهیم، در قدم بعد بحث مهم تفکیک زباله از مبدا مطرح است، مردم عزیز، هم استانیهای خوبم، مسئولین از میان خود ما هستند، وقتی ما نسبت به سرنوشت خویش بیتفاوت باشیم، قطعاً آنها هم کاری نخواهند کرد. بحث تفکیک زباله بسیار حائز اهمیت است، حال که انتقاد کردهایم، عدالت ایجاب میکند، کار خوب را نیز بیان کنیم. سازمان پسماند شهرداری ساری کارهای خوبی برای فرهنگسازی تفکیک زباله انجام میدهد و با بردن آموزش به دل مدارس شهرستان، نسل بعد را نسبت به مدیریت این موضوع مهم، حساس مینماید. این کار خوب شهرداری مرکز استان باید با اتمام پروژهای که قولش را دادند (و البته نیازمند اعتبارات ملی است) تکمیل شود.
آرمان قلی نژاد
ماهنامه تلنگرنامه – سال اول – شماره سوم – بهمن ۱۳۹۶