عزت و تمدن اسلامی دوباره بر کل عالم میدرخشد فضا و زمینه برای تحقق حکومت موعود الهی و ظهور آن گل زیبای نرگس مهیا گشته خود باختگیها و استثمار از جهان اسلام رخت برمیبندد و عالم سراسر نور علی نور میشود.
آن پیر و معمار کبیر نهضت و انقلاب اسلامی ایران، این کد را چه زیبا فرمود که”راه قدس از کربلا میگذرد”و اکنون بعد گذشت چند دهه انقلاب، روزگار آن کد موفقیت جهان اسلام را رمز گشایی کرده است البته راستش دشمنان اسلام و مسلمین این خواب را کاملا بارها دیده و تعبیرش هم کردند و در نتیجه مدتهاست که سخت در رعب و وحشت قرار گرفتند.
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایسنا، هر روز کابوس میبیند و هر روز توطئههای شیطانی طراحی و اجرا میکنند که یکی از آنها پروژه ۷ هزار میلیارد دلاری خلق داعش بهصورت وحشتناک است اما برابر وعدههای الهی، دشمنان اسلام بویژه یزید زمان امروز روزگار که تمام قد و با بکارگیری تمامی امکانات لشکریان شیطانی و کفر توطئه خاموشی جریانهای اسلامی فروگذار نمیکند.
بزودی قبل از حرکت و اقدام عملیاتی لشکر الهی فاتح اربعینی با بیرق قمر بنی هاشمی از کربلا، با دست خود و با رعب و وحشت از بلاد اشغال شده جهان اسلام فرار و قدس شریف و حرمین شرفین به آغوش جهان اسلام برخواهد گشت و مسلمین زمینه ظهور را آماده خواهند کرد، باذن الله تعالی.
خوشا آنانکه که دائم در نمازند
اکثر زائرین، کوله به دوش و در حین راه در این سحرگاهان، لب به ذکر و نماز هستند یعنی به هر سمت و سو و به هر پیر زن و به هر کودک، جوان، نوجوان و به هر خانواده همراه با بچهها و به هر زائر و به هر موجود و حتی به گوسفندان، گاوها و شتران نذری و به هر در و دیوار و سنگ کلوخ و ذرات آسفالت، به هر موکب و موکبدار نگاه میشد، آنها در یک حال و وضع استثنایی و متفاوت بودند، گویی همه موجودات لب به ذکر، هوشیار، صبور، آسمانی و ماورایی هستند.
زائران در راه همگی انسانهای پولادین، عاشق و با هدف و مشتاق و مصمم به دیدار معشوق منتظر مشاهده میشدند، گویی آنقدر در ولع و حریص به دیدار یار و معشوقی هستند که دیگر تاب و تحمل فراق و دوری بسیار سخت و کشنده شده است بنابراین زخم و تاول پا، درد استخوان و مفاصل و عضلهها، کفتگی بدن، بیخوابی، حرارت آفتاب، عرق سوز شدن و عرق کردنها، هیچ معنی و مفهوم و مانعی نداشت.
آه چه توفیق عظیم و نعمت بزرگ الهی در دیدن این همه لشکر عاشق میلیونی دیوانه و مست و نجیب در این بیابان عجیب و پرماجرا..
برای نفس گرفتن و پیدا کردن هم گروهها، در زیر عمودها با شمارههای از قبل تعیین شده، نشسته و فرصتی زیبا دست میداد تا بهتر به نظاره و تماشای حال و هوا و احساس لشکریان اربعینی در حال حرکت روبهروی چشمانم بپردازم، چقدر زیبایی و غرور، چقدر مستی، شادابی، متانت، ادب، نورانیت، ذاکر بودن و چقدر تسبیح بدستهای ذاکر در راه، از پیر و جوان و نوجوان و زن و مرد را یک جا در انواع سطوح سنی و اجتماعی، ملیت، قوم و قبیله و گروهها می توانی ببینی.
واقعا همه آنها را امیدوار و جدی در طی طریق تا کسب دیدار و وصال یار و معشوق می بینی، به نظر در این رابطه عاشقانه، عاشقی دو طرفه است یعنی معشوق هم عاشقتر از هر عاشقی بر وصال است.
به خداوندی خدا، هیچ جای عالم این جنس عشقبازی و جنون با این حجم و تعداد چند ده میلیونی قابل کشف و تماشا نیست. حقیر امروز علیرغم محدودیت زمانی همراهی با اعضای تیم در رسیدن به موقع، در سر قرار عمودها، توانستم دهها قطعه و صحنه ماورایی و بینظیر از گوشههای این سفر، عکس و فیلم ها تهیه کنم.
که میتوان برای هریک از آنها، کتابها و مطالبهای عاشقانه نوشت و غزلهای زیبا سرود و دیوانها خلق کرد و صد افسوس که جای حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی و شهریارها در حادثه حماسی و عرفانی خالیست تا مستانه سما کنند و شعرها بسرایند و دیوانها خلق کنند.
کنجکاوانه در حین سفر، چندبار با دوربین و با نگاه ویژه، دنبال شکار و ضبط حداقل یک مورد از نگرانی، اخم، چالش، دعوا و عصبانیت بودم که حسرتش در دلم ماند و موفق نشدم کوچکترین موردی از زائر و میزبانان پیدا کنم.
کنجکاوانه در حین سفر، چندبار با دوربین و با نگاه ویژه، دنبال شکار و ضبط حداقل یک مورد از نگرانی، اخم، چالش، دعوا و عصبانیت بودم که حسرتش در دلم ماند و موفق نشدم کوچکترین موردی از زائر و میزبانان پیدا کنم.
آنچه دیده میشد، مادری شجاع و محجبه و چادری، با چند کودک قد و نیم قد که تعدای پیاده همراهش و تعدادی در ویلچرش اما ذاکر و مصمم و با وقار، در جمع خروشان، جوانی با مادری فلج و ضعیفه و بیمار در ویلجر نشسته اما مست و لبخند زنان و مفتخر و مودب و خوشحال از توفیق عظیم در محبت و رضایتمندی مادر سالخورده آرزومند زیارت امام شهید غریب در کربلا، آن طرفتر جوانی معلول و تک پا با عصای معجزه آسا و استوار و مصمم در حال پشت سر گذاشتن عمودها و مسابقه شرف و عشقبازی به بقیه، جوان عروس دامادی با نوزاد چند روزه نذری و هدیه گرفته از سفر اربعین پارسالشان در لابلای این حجم عظیم جمعیت و این خاک و خطر که مغرورانه در پاسخ پرسش نسجیده ام”چرا نمی ترسید و این نوزاد چندروزه معصوم را آوردید”گفت این هدیه آسمانی اربعین پارسال است که بعد چند سال انتظار دریافت کردیم و الان این نوزاد را آوردیم تا در این سفر اربعین واکسیناسیون کرده و نذر کنیم که از یاران فرزند نازنینش شود.
در حین راه دیدم درکنارم یک پیرزنی از عشایر عراقی، با دو گوسفند بزرگ و کوچک، آرام و آموزش دیده مودب و فهیم که در گردن آن بزرگتر طنابی بسته که انتهایش به یک جعبه پرتغال مانند پراز وسایل صاحبش متصل است، از او اجازه گرفتم تا عکس و فیلم بگیرم، خندید و با لحجه خاص عربی رضایت داد و بعد عکس به کمک یکی از دوستان گفتم آیا این را در کربلا برای زوار قربانی می کنی؟
منظورم این بود به یکی از این موکبها تحویل داده شود و یکصد کیلومتر این زبان بستهها را راه نبرد. دیدم زن عشایر با ژستی عجیب گفت”لا لا ذبح” نه اینها را قربانی نمیکنیم بلکه اینها بهعنوان اربعینی بهعنوان برکات عظیم به گلههایمان برگردانده میشوند و حضورشان در هر گلهای برکت به همراه دارد چراکه اربعین سراسر برکت و رحمت عظیم است.
حالا علت حضور قوچ ها و گوسفندان در همراه زائران در راهپیمایی را متوجه شدم. بعد در دلم آرام و بی صدا گفتم خداوند به حضور گوسفند در این اربعین برکت میدهد به وجود انسانهای عاشق خلیفه اللهی برکت نمیدهد، اگر برکت میدهد پس بهزودی برکات زیبای آن را در جهان اسلام باید دید.
ادامه دارد..
دلنوشته از سیدرمضان موسوی، اتوبان نجف به کربلا عمود ۲۸۷ موکب فاطمه الزهرا قائمشهر