پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

مهاجری: استعفا نه ولی شاید این آخرین حضورم بود/ کاش یک نفر به من توهین می‌کرد و دلم خنک می‌شد

0

سرمربی تیم فوتبال نساجی به مازندران می‌گوید دیگر چیزی برای اضافه کردن به این تیم ندارد.

به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایسنا، رضا مهاجری در نشست خبری بعد از تساوی تیمش برابر صنعت نفت آبادان به طور تلویحی از سمتش استعفا داد. او اعلام کرد:‌ واقعا شرمنده این مردم شدیم. خیلی برای من سخت است که بگویم این شاید آخرین مسابقه‌ای بود که به عنوان مسئول فنی نساجی در خدمت مردم خوب قائمشهر بودم. خیلی قول دادم و خیلی زحمت کشیدیم. از خیلی چیزها گذشتیم تا این مردم را خوشحال کنیم. من همه تقصیرها را به گردن می‌گیرم. این مردم لایق بهترین‌ها هستند. روز اولی که به اینجا آمدن نمی‌دانستم بین مردم نساجی این جایگاه را دارد. باید قدم‌های بهتری برمی‌داشتیم و تیم بهتری می‌بستیم. نساجی تیمی نیست که برای نیفتادن بازی کند.

او ادامه داد: خوشحالم که این مردم فوتبال را می‌فهمند. دیگر چه بگویم. دیگر بیشتر از این در توان من نیست. شرفم را وسط می‌گذارم که من تمام تلاشم را کردم. به بازیکنان گفتم به آن‌ها افتخار می‌کنم. شما بازی با فولاد را دیدید که ما ۹۰ دقیقه فوتبال بازی کردیم. امروز هم همینطور. امروز قائمشهر و تماشاگرانش یک درس فوتبالی دادند. چه به لحاظ فوتبالی که بازیکنان ما از استراتژی ما یک لحظه پا پس نکشیدند و همچنین تماشاگرانی که با این وضع اقتصادی به ورزشگاه می‌آیند و تا ۳۰ دقیقه بعد از بازی ما را تشویق می‌کنند. این باید ما را از خواب بیدار کند.

او اضافه کرد: ما خودمان را به خواب زدیم و به خاطر همین بیدار نمی‌شویم. من بیشتر از این نمی‌توانم. خیلی چیزها از مردم این شهر یاد گرفتم. ۳۵ سال است در این فوتبالم و در تیم پرتماشاگری مثل ابومسلم بازی کردم ولی شبیه این مردم را نداریم و نخواهیم داشت. فوتبال ایران باید به قائمشهر و نساجی و تماشاگرانش افتخار کند.

او در پاسخ به این پرسش که آیا استعفا داده است، اظهار کرد: بحث استعفا نیست. من نمی‌توانم دیگر چیزی به این تیم اضافه کنم. تا الان با دلم جلو آمدم. سختی‌های ما را می‌دانید. هیچ منتی هم سر کسی ندارم. این شالی که دور گردنم است تا زنده‌ام نگه می‌دارم. این را یک عزیزی به من داد. طرفداری که روشن دلش است و با قلبش این را از کربلا به عنوان تبرک برای من آورد. نمی‌دانم چرا توپ‌های ما گل نمی‌شود. ما هر راهی که در فوتبال هست برای گل زدن انتخاب کردیم و به دروازه رسیدیم ولی دریغ از باز شدن دروازه. تیم‌های دیگر که اینجا می‌آیند و مساوی می‌گیرند خوشحال هستند. حتی در زمین خودشان هم از ما امتیاز بگیرند خوشحال می‌شوند. من دیگر چیزی ندارم. به این تیم افتخار می‌کنم. من با شرایط سخت‌تر از این هم کار می‌کنم ولی اگر کار کنم روزهای خوبی در انتظار ما نیست چون باید پیشرفت کنیم. باید به این تیم بهترین‌ها را هدیه کنیم. من واقعا می‌گویم و اهل ناز نیستم. با دلم آمدم و عاشقانه کار کردم. دست تک تک تماشاگران را می‌بوسم. همیشه از قائمشهر و مردمش با افتخار یاد می‌کنم. امیدوارم که توانسته باشم کاری کنم که این مردم تا اینجا از من راضی باشند.

سرمربی نساجی ادامه داد: من در زندگی‌ام استعفا نداده‌ام. من شرایط سخت‌تر از این هم کار کرده‌ام. از کلمه استعفا بدم می‌آید. این استعفا نیست. مردم مطالبه دارند و این به حق است.  امروز در این فشار اگر بازیکن من اشتباه می‌کرد و گل می‌خورد من باید چه جوابی به این مردم می‌دادم. مردم درک و شعور دارند ولی ما باید برد هم به دست بیاوریم. ببینید ما با چه شرایطی جلو می‌رویم. یک بازیکن من نباشد باید به سرم بزنم. من حامد شیری را با سلام و صلوات به زمین فرستادم. شاید جای دیگری بودم ککم هم نمی‌گزید و کار می‌کردم.

مهاجری در پاسخ به این سوال که آیا در صورت صادر شدن کارت بازی ۴ نفر از بازیکنانش از تصمیم خود برمی‌گردد یا خیر توضیح داد: اگر کارت صادر شود چه اتفاقی میفتد؟ محمد قاضی چند وقت است که از شرایط بازی دور است؟ مگر می‌تواند معجزه کند. او می‌توانست به من کمک کند. هم کفشگری هم قاضی و هم دو بازیکن جوان ما می‌توانستند به نساجی کمک کنند. من دیگر در توان خودم نمی‌بینم.

او ادامه داد: من تصمیم خودم را گرفته‌ام. تا روزی که هستم خودم را شاگرد مکتب نساجی می‌دانم. مردم تا کی رضا مهاجری را تشویق می‌کنند. من ۵ بازیکنم را به زور به این بازی رساندم. اگر بازیکن داشته باشم می‌گویم تو به زمین برو. این مردم تا کی باید مساوی و باخت ببینند. ما فوتبال خوبی بازی می‌کنیم. در این بازی که نفت لایه به لایه دفاع می‌کرد یک موقعیت نداشت. باید چه کار کرد؟ من از خودم به خاطر عشقم گذشتم. من شغلم را دوست دارم و با آن معامله نمی‌کنم. من این مردم را دوست دارم. تا روز هم که هستم مردم قائمشهر را در قلب خودم نگه می‌دارم. اهل شعار دادن هم نیستم. این جو را هیچ جای ایران ندیده‌ام. ولی دیگر بیشتر از این نمی‌توانم بازیکن را جلوتر ببرم. اصلا از محمد قاضی و کفشگری خبر دارید؟ اگر خبر داریم به ما هم بگویید. قاضی یک ماه پیش به تمرین می‌آمد و می‌گفت عصبی هستم. دیدم ممکن است با او برخورد کنم و حرمت شاگرد و معلمی از بین برود. گفتم سر تمرین نیا. قاضی و کفشگری بازیکن امروزی نیستند و به یک امیدی به نساجی آمدند.  آن‌ها در شرایط سخت نساجی را انتخاب کردند. نساجی یک چیز دارد آن هم مردم‌اند که آن را هم داریم آرام آرام می‌گیریم. امروز چند نفر به ورزشگاه آمدند؟ بازی به بازی تعدادشان کمتر می‌شود. طرف در خانه می‌نشیند و همان‌جا اشک می‌ریزد. من دارم تماشاگر را از فوتبال می‌گیرم. من از لیگ دو شروع کردم و لابی هم نکردم و الان در سطح اول لیگ هستم. من جانم را برای این مردم می‌دهم ولی می‌دانم بودن من دیگر کمکی به نساجی نمی‌کند. شاید اتفاقی بیفتد. این همه مربی خوب هست. شاید کمکی به نساجی کنند. اینجا به من درس عشق و معرفت دادید. کاش یک نفر به من توهین می‌کرد و یکم دلم خنک می‌شد. الان هر چیزی بگویم نساجی لطمه می‌خورد. من نمی‌خواهم بهانه بگیرم. بازیکنانم را دوست دارم ولی امروز چه کسانی در لیست ۱۸ نفره من بودند.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.