آهنگ زندگی خاله حوریه/ دستبافته هایی که نقش و نگار خانهها شد
خبرگزاری مهر؛ گروه استانها- سمیه اسماعیل زاده: دستهایی که به سرعت ماکوهای رنگارنگ را از میان تار میگذراند و شانه چوبی بر تن جاجیم کوبیده میشود تا پودها بر جان تار بنشینند و فشار پا روی پدالها و تار جدید و دوباره رقص دستها و … بیش از شصت سال است که اینها آهنگ زندگی خاله حوریه است؛ حوریه رستمیان، بانویی هفتاد ساله و ساکن آلاشت که دست بافتههایش اکنون در سراسر کشور، زینتبخش در و دیوار و خانه بسیاری از گردشگرانی است که روزی، نگاهشان بر نقوش شش رنگ و شاد راه راه، خشتی، لپوری، لوزی جاجیم گره خورد و همراهشان شد تا یابودی شود از حضورشان در آلاشت و سوادکوه.
اولین خاطره نشستن پشت دار چال جاجیمبافی برای خاله حوریه، توأم با لبخند است؛ کمتر از هفت سال داشت و بیاجازه سراغ دار میرود و با همان کوبش اولیه شانه بر روی تار جاجیم، شانه میشکند و او از ترس شماتت مادر پا به فرار میگذارد اما پدرش را در جریان کار قرار میدهد و پدر دلداریاش میدهد که خودش شانه جدید برای دار میتراشد و اینگونه میشود که او از مادر هنر جاجیمبافی را یاد میگیرد و پس از سالها، خود نیز به دخترش میآموزد.
خاله حوریه شصت سال است که زندگیاش با بافت جاجیم، حوله، پاپیچ، جوراب و چادرشب میگذرد و به قول خودش درآمدش در دورهای حتی از درآمد همسرش هم بیشتر بوده است اما پس از این همه سال بافت، بیمه نیست چرا که در زمانی که برای سروسامان دادن به بیمه صنایعدستیکاران آمدند او بیشتر از ۵۰ سال داشت و تلاش ۴۰ سالهاش در حوزه صنایعدستی نادیده گرفته شد و بیمه شامل حالش نشد و حالا با هفتاد سال سن هنوز میبافد، هرچند میگوید که دیگر مثل قدیم نیست و کمتر میبافد؛ چراکه بازار فروش دیگر آنقدر خوب نیست و هم اینکه واسطهای که برایش پشم و ابریشم میآورد از نبود آن میگوید، مواد اولیهای که با وجود گرانتر شدن، کمیاب و نایاب هم شده است.
پیشتر پشمها از پشم گوسفندان منطقه و رنگها هم از طبیعت خود منطقه گرفته میشد، رنگ قهوهای تا کرم روشن از پوست گردو، خاکستری از پوست انار، قرمز از روناس، زرد روشن از گل بابونه و رنگ آبی از وسمه گرفته میشد اما دیگر این کارها به محاق رفته و تنها بافت جاجیم است که نسل به نسل همچون گوهری گرانبها حفظ شده است.
صنایعدستی سوادکوه همچون ارکستری است از صدای کوبش شانههای زنان جاجیمباف تا صدای زیر برخورد میلها در جوراب بافی شش میل، از ضربههای تیشه لاک تراشی مردان تا کندهکاری سقفها و کنگره خانهها. صنایعدستی هر سرزمین
صنایعدستی سوادکوه همچون ارکستری است از صدای کوبش شانههای زنان جاجیمباف تا صدای زیر برخورد میلها در جوراب بافی شش میل، از ضربههای تیشه لاک تراشی مردان تا کندهکاری سقفها و کنگره خانهها. صنایعدستی هر سرزمین، هنری است برخاسته از داشتهها و نیازهای هر منطقه؛ سوادکوه، شهرستانی کوهستانی و دارای مراتع بسیار و پیشه اصلی مردمان در گذشته دامپروری بوده است و فراوانی پشم و نیاز زندگی، موجب تجلی هنر زنان منطقه در جاجیم و حوله و پارچهبافی شد و در کنار آن، زندگی در دل جنگلها موجب بروز هنر لاکتراشی، سقفهای سراسر چوب و کندهکاریهای چوبی آن همچون مسجد جامع زیراب و موزه مردمشناسی آلاشت و دیگر خانههای قدیمی آن دوران شده است.
۳۶ سال سن دارد و هنر لاکتراشی را از پدربزرگش یاد گرفته است. احمد قبادی در رابطه با شروع کار در گفتگو با خبرنگار مهر میگوید: به دلیل اینکه پدربزرگم این هنر را میدانست و خودم هم بچه روستا بودم، بیگانه با چوب و این صنعت نبودهام. ابتدا چند کار ساختم تا ببینم که تا چه حد توان کار دارم و کمکم چیزهای بیشتری ساختم و در کنار لاکتراشی، منبتکاری و سوختهکاری روی چوب هم انجام میدهم.
چوبی که دیگر زنده نیست، ابتدا در ذهنش شکل مییابد و سپس آن شکل ذهنی کمکم به ضربه تیشه و اره فرم میگیرد و با سمباده صیقل مییابد و نقشمایههای منطقه بر آن مینشیند، همچون هفت و هشتها و یا گلهایی که پیشتر روی سفال بوده و اکنون بر روی چوب حک میشوند و در نهایت چوب در خلقتی نو به حیاتش ادامه میدهد.
قبادی صاحب دو فرزند است و صنایعدستی برای اینکه بتواند مشغولی تمام وقتش باشد، نیازمند درآمد مناسب است اما انگار آنچنان که باید درآمدی در این هنر نیست و چنانچه خودش میگوید: ساخت یک کچه (قاشق چوبی) نصف روز زمان میبرد و برای ساخت یک جوله، این وقت تا سه روز هم به درازا میکشد و کارهای بزرگتر وقت بیشتری میبرد اما جدای قیمت چوب، زمانی که صرف این کار میشود بهنسبت قیمت تمامشده به صرفه نیست چراکه اختصاص ساعات زیاد برای یک هنر دست به معنای بالاتر رفتن قیمت آن است اما بسیاری از مردم قیمت کار دستساز را با انبوهسازی لوازم چوبی توسط دستگاهها مقایسه میکنند و بهدلیل گرانتر بودن کارِ دست، کمتر به سراغ خرید آنها میآیند و همین امر عاملی میشود که نسل جدید کمتر به سمت این هنر و صنایعدستی لاکتراشی میآید. همچنین، هنر دست غیرقابل پیشبینی است و گاهی پس از چند روز صرف وقت برای انجام کار، یک ترک همه تلاشها را به باد میدهد.
وی یکی دیگر از دغدغههای صنعتگران چوب را تهیه مواد اولیه عنوان کرد و با اشاره به تصویب شورای توسعه استان مبنی بر استفاده از چوبهای افتاده و یا ضبط شده توسط صنعتگران این عرصه گفت: اما این امر باوجود پیگیری رئیس میراث شهرستان تاکنون محقق نشده چراکه منابع طبیعی اجازه عملیاتی شدن نداده است و امیدواریم ضمن موافقت درنظر داشته باشند تا چوبها به صنعتگرانی که واقعاً فعال در این عرصه هستند تعلق گیرد و با این کار، هنرمندان واقعی را حمایت کنند تا پیشرفتی در کارشان حاصل شود.
محمد حمزهنژاد رئیس اداره میراث فرهنگی سوادکوه در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه صنایعدستی در شهرستان سوادکوه را باید از دو منظر اداری و مردمی مورد نظر قرار داد، افزود: از نظر اداری وظیفه ما حمایت و برگزاری جشنوارهها، نمایشگاهها و بازارچهها است و در سوادکوه تمام تلاش ما بازگردان انگیزه صنعتگر جهت اعتمادش به اداره جهت رونق صنایعدستی است اما تاکنون این امر تنها ۵ درصد محقق شد و علت آن تنها اداره شهرستان نیست بلکه نیازمند همافزایی همه جانبه کل دستگاهها است؛ چراکه صنعتگر صنایعدستی کارش تولید بوده و باید محلی برای عرضه و فروش داشته باشد.
رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری شهرستان سوادکوه با اذعان بر اینکه جشنوارهها تنها جنبه فرهنگی و اجتماعی نداشته و اقتصاد هم در آن دیده شده است، خاطرنشان شد: همچنین موجب معرفی و تغییر نگرش افراد نسبت به صنایعدستی میشود.
وی با بیان اینکه صنعتگر باید فقط دغدغه تولید داشته باشد و فروش را باید به یک سری بنگاهها بسپاریم، گفت: برای تحقق این امر، تلاشهایی شده و با برخی افراد صحبتهایی شده است، همچنین، برای احداث بازارچه صنایعدستی در دو شهر زیراب و پلسفید، نامه زدیم و مصوبه گرفته و طرح مشخص شد اما در بخش استعلامات به دلیل حرائم آب و راه هنوز مجوزی گرفته نشده و ما پیگیر هستیم تا در کارگروه رفع موانع تولید این مشکل حل شود و همچنین برای اختصاص مکانی برای بازارچه موقت صنایعدستی به شهرداران دو شهر نامه زدهایم اما پس از گذشت یک سال و اندی هنوز پاسخی دریافت نکردیم.
همچنین برای اختصاص مکانی برای بازارچه موقت صنایعدستی به شهرداران دو شهر نامه زدهایم اما پس از گذشت یک سال و اندی هنوز پاسخی دریافت نکردیم
این مسئول از دیگر اقدامات برای حمایت از صنعتگران به نامه به بخشداران شهرستان برای هماهنگی با دهیاران در رابطه با معرفی صنعتگران صنایعدستی هر روستا برای کمک به دریافت کارت شناسایی و پروانه کارگاهی اشاره کرد و گفت: اما متأسفانه تاکنون جوابی دریافت نکردهایم.
وی تعداد صنعتگران دارای مجوز شهرستان را ۳۰۰ نفر برشمرد و با بیان اینکه از این تعداد ۱۳۸ نفر بیمه بوده و تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد این افراد فعال در عرصه صنایعدستی هستند، علت عدم استقبال نسل جدید را نبود انتفاع مالی کافی دانست و گفت: بخشی از این امر به حمایتهای ما باز میگردد و بخشی هم به خود صنعتگر تا با بهروزآوری و کاربردیسازی صنایعدستی ایجاد مخاطب کند تا افراد ترغیب به خرید شوند.
وی با پیشنهاد اینکه بناهای عمومی و گردشگری شهرستان میتوانند از المانهای صنایعدستی بهعنوان تزئین داخلی بنا بهره برند یا فضایی برای فروش در اختیار صنعتگران قرار گیرد، افزود: با برخی از این افراد صحبتهایی شد و چند نفر هم موافقت کردند اما از سوی صنعتگران شهرستان استقبال چندانی نشده است.
حمزهنژاد از جمله صنایعدستی مهم شهرستان به جاجیم و گلیم، لاکتراشی، جوراب بافی، چادر شب و چرم اشاره کرد و گفت: اما نقوش با اصالت ما تنها در جاجیم بوده و امسال جاجیم آلاشت ثبت ملی جغرافیایی و آلاشت شهر ملی جاجیم شد و مدیرکل سازمان میراث نیز پیگیر ثبت جهانی آن است.
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از مهر، صنایعدستی دنیای خاص بودنها است در برابر دنیای مصرف انبوه اشیا یک شکل و بدون روح کارخانهای، دنیایی که هر شیء در آن همچون وجودی جاندار تمایز یافته و برای هر زیر و بم و نقش، هر گره و بافت، عمر انسانی صرف شده و بهواسطه همین روحمندی، برای بقا نیازمند توجه بیشتر است.
پدربزرگها و مادربزرگهای قدیمی در سوادکوه بیگانه با تراش هنرمندانه چوب و بافت نبودهاند، هنری که از پدر به پسر و از مادر به دختر ارث میرسید؛ اما امروز دیگر، کمتر جوانی است که از این هنرها آگاهی داشته باشد و تنها عدهای خاص هنوز چراغدار این مسیر هستند و روشن ماندن چراغ هنر صنایعدستی در این مرز و بوم نیازمند حمایت دولتی و باور مردم بومی به ارزشمندی داشتههای قدیمیشان و تلاش برای حفظ و معرفی آن است.