فیلترهای جستجو
فیلتر بر اساس نوع پست سفارشی
hamzeh-ghoreyshi
شهید سیدحمزه قریشی

اطلاعات این شهید اشتباه هست؟

loading...
بارکد ارجاع به این صفحه

اطلاعات

نـــــــــام

نـــام خانوادگی

نـــــام پدر

نــــام مادر

تاریــــخ تولــــــد

محــــل تولـــــــد

میزان تحصیلات

وضعیت تـــاهـــل

نـــــــام همســــر

وضعیت اولاد

تعداد فرزندان پسر

تعداد فرزندان دختر

شغــــــــل

هویتی

سید حمزه

قریشی جمندینی

آقا میر

لیلا

10 دی 1344

جمالدین کلا

ابتدایی

متاهل

رحیمه

دارد

2

-

کشاورز

اطلاعات

تاریخ شهادت

محـل شهادت

نحوه شهادت

ســـــن شهیــــد

مــــزار شهیــــد

تاریخ تدفین شهید

شهادت

15 فروردین 1365

فاو

جراحات به بدن

21

طاهرده - ساری

20 فروردین 1365

اطلاعات

عضــــــــویت

یگان خدمتی

رسته نظامــی

مسئولیت نظامی

تخصـــــــص

نظامی

سرباز ارتش

لشگر 21 حمزه

پیاده

رزمنده

-

زندگی نامه شهید شهید سیدحمزه قریشی

در اردیبهشت ماه سال 1344 چشم به جهان گشود. هنوز چهار سال از طفولیتش نگذشته بود که از مهر پدری محروم شد ودوران طفولیت و کودکی خویش را در دامان پرمهر و عطوفت مادرگذراند. دراین میان خواهرنوجوانش به یکباره مریض شد و چند ماهی از مریضی اش نگذشت که درگذشت. مادر او را در7 سالگی جهت تحصیل در دبستان دولتی ” طاهرده ” ثبت نام کرد. و تا پایه چهارم ابتدایی دراین مدرسه مشغول به تحصیل شد و برای ادامه تحصیل در پایه ی پنجم به دبستان روستای همت آباد “شهید ساداتی مقدم” ثبت نام کرد وآن را هم با موفقیت سپری کرد. با هدف کاهش بار مالی خانواده، دست از تحصیل کشید و همراه و همگام با مادرش و بصورت کارگری در محیط کشاورزی و شرکت های ساختمانی حتی به صورت شاگردی مشغول شد.

در این میان پدر مرحومش هم سختی و رنج، مقداری از زمین را آباد کرد و حدود چند سالی هم آن زمین ها را کشت می کرد تا این که رژیم پهلوی، زمین آباد شده پدرش و بعضی های دیگر را ازدستشان به زور گرفت. همراه با خانواده اش دربه ثمر رساندن اهداف انقلاب شکومند اسلامی به رهبری امام خمینی در سال 57 حضوری فعال داشت.

درسن 16 و 17 سالگی از طریق هیئت واگذاری زمین ساری، مقدار یک هکتار زمین به او واگذارشد که بلافاصله مشغول فعالیت کشاورزی درآن شد.

مادراو که در موقیعت پیری و از کار افتادگی به سر می برد، به پسرش پیشنهاد ازدواج داد و او قبول کرده و ازدواج نمود. اولین ثمره زندگیش، مصطفی بود . بعد از مدتی در مورخه 15/10/63 جهت آموزش نظامی ویژه خدمت سربازی، به پادگان تربت حیدریه اعزام شد و پس از اتمام دوره آموزشی به لشگر 21 حمزه تهران اعزام شد و مدت سه هفته را در پادگان لویزان تهران به خدمت گذراند. به علت شور و شوق فروان نسبت به انقلاب و امام، عازم جبهه شد و در این ایام دومین فرزندش به دنیا آمد که نام او را مهدی گذاشت. پس از چندی جزو گردان قدس اهواز راهی سومار شد و حدود سه ماه در جبهه سومار انجام وظیفه کرد و در همانجا از ناحیه گوش مجروح شد. و در بیمارستان 52 باختران بستری شد. پس از گذراندن دوران نقاهت، در منطقه عملیاتی والفجر 8 بعنوان خدمه توپ 203 مشغول شد تا اینکه در مورخه 15 / 1 /65 به شهادت رسید. پیکرش در مورخه 21/1/65 برروی دستان مردم  از مسجد جامع ساری تشیع و به زادگاهش، طاهرده به خاک سپرده شد و در گلزار شهدای طاهرده آرام گرفت .

وصیتنامه شهید شهید سیدحمزه قریشی
وصیتنامه شهید:

بسم الله الرحمن الرحیم

“”و لا تحسین الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا ربهم یرزقون”” (آل عمران 169)

“”کشته شدگان در راه خدا را مرده نپندارید که زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند””

 

با درود و تحیت به محضر مقدس حضرت ولی عصر، مهدی موعود (عج) و نائب بر حق و بزرگوارش، بت شکن عصرمان، حضرت امام خمینی و با درود و صلوات فراوان بر طاهر و اطهر شهدای اسلام؛ از صدر اسلام تا کنون.

سلام . مادرعزیزم  که بهتر از جانم می باشد؛ امیدوارم که سلام بی قابل من را که از منطقه جنوب و از کوه ها و فرسنگ ها دور می گذرد و از ته قلبم سرچشمه می گیرد، بپذیرید! از زحمات بی دریغ ات که در طول زندگیم متحمل شده اید، نهایت تشکر را دارم و از رنج و زحمت شما شرمنده ام. امیدوارم که بعد از من مادرو پدرباشید؛ برای پسرانم پدرو برای همسرم مادر. وصی من آقا مصطفی و ناظر من همسرم می باشد.

همسرم! همانطوری که در مرخصی هایم به تو سفارش های زیادی کرده ام، می دانم که هرگزآنها را فراموش نخواهی کرد. راجع به من نگران و ناراحت نباشید! همسرم ! اگر تا 15 روز دیگر آمدم، هیچ؛ وگرنه دیگر منتظرم نباش. هر چند که می دانم برای شما سخت است ولی سفارشی که مهم است، می دانم تا به حال به آنها عمل می کردی. حرف مادرم را گوش کن! از این که من نیستم، احساس نکن جایم خالی است، شاد باش و شادی کن! همسرم! اگر من شهید شده ام اول تو بیا بیمارستان و مرا نگاه کن! فرزندانم را روی بدنم بگذار! روز تشییع جنازه ام گریه نکن. پسرم آقا مصطفی را ” به منزله پدر گرامیم ” بالای تابوت بگذار تا آرزویم بر آورده کند، و روز تشییع، جنازه ام را زینت دهید و از آن عکس بگیرید! همسرم ومادرم ! از فرزندانم خوب نگهداری کنید؛ بچه هایم را خوب تربیت کنید تا مثل پدرش، آنها را حسین گونه به جامعه تحویل دهید و البته من خودم می دانم فرزندانم خوب تربیت خواهند شد. مرا در گلزار شهیدان (مزار دختر امام) کنار قبر پدرم دفن کنید!

فرزندانم! مصطفی جان و مهدی جان! دلم برایتان تنگ شده است. نور چشمانم! سعی کنید پسران خوب و نازنینی باشید.

آنجائی که تویی رهگذری نیست مرا                     جز دوری تو غم دگری نیست مرا

خواهم  که  به جانب تو پرواز کنم                       اما چه کنم، بال و پری نیست مرا

عمو جان! تا بحال جای پدرم بوده اید؛ از زحمات و محبتهای شما سپاسگزارم. از وضع خانوادگی من ازهر نظر خودت خبر داری؛ اموال مرا بررسی کنید و حق خواهران من را که وارث هستند، بدهید.

مادرم ، همسرم ، عمه هایم ، خواهرانم و خواهرزاده هایم! برایم گریه نکنید؛ عوض گریه برای رزمندگان اسلام و یاوران رهبر کبیر دعا کنید. از راه دور صورت آقا مصطفی و آقا مهدی و مادر غم پرورم را می بوسم. من این سال نو را به رهبر کبیر انقلاب و امت شهید پرور و تمامی عزیزان و دو نور چشمانم؛ مصطفی و مهدی و کلیه احوال پرسان، تبریک می گویم؛ و از اینکه نتوانستم خدمتتان برسم، عذرخواهی می کنم. ما اینجا عیدی خودمان را با گلوله توپ 203 به صدام و صدامیان تقدیم می کنیم. عیدی ما انشاالله باز شدن راه کربلا است و دیگر تا کربلا برایمان راهی نمانده است. اگر این جنگ، 100 سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم و می جنگیم؛  میمیریم وسازش نمی پذیریم. اگر مرگ می خواهد بیاید، ما خودمان دنبال مرگ می رویم و از مرگ نمی ترسیم. جنگ جنگ جنگ تا پیروزی .

سید حمزه قریشی

گالری تصویری موجود نیست
ویدئویی برای نمایش وجود ندارد.

از این شهید صدایی یادگار نمانده است.

فرم ارسال اطلاعات اصلاحی

شما می توانید اگر در اطلاعات این شهید اشتباهی مشاهده کردید آن را اصلاح کرده و برای ما ارسال کنید. اطلاعات شما نزد ما محفوظ خواهد بود

* به شماره تلفن همراه شما برای اعتبارسنجی اطلاعات نیاز داریم.

فرم اصلاح اطلاعات شهید سیدحمزه قریشی
hamzeh-ghoreyshi

شهید سیدحمزه قریشی