سید همت موسوی سنگ چشمه ای فرزند موسی و صغری در ۴ شهریور ۱۳۴۴ در روستای سنگ چشمه چهاردانگه دیده به جهان گشود.
وی در آغوش خانواده ای مومن و مقید ، آگاه به اصول و ارزش های اسلامی ، با اوضاع اقتصادی نسبتاً خوبی که از زحمات شبانه روزی در جهت کسب روزی حلال در مزارع کشاورزی تامین می شد به رشد و تکامل رسید .
شهید همت موسوی دوره ابتدایی را در مدرسه ابتدایی انوری روستای کیاسر و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مطهری کیاسر و دبیرستان شهید مالک ساری ، رشته فرهنگ و ادب (۳ سال) تحصیل نمود و در رشته زبان فرانسه دانشگاه اصفهان پذیرفته شد.
وی نسبت به پدر و مادر احترام و ادب را رعایت می کرد . فرزند صالحی برای آنان بود و به آنان عشق می ورزید و احترام شان را نگه می داشت . ارتباط صمیمانه و دوستانه ای با مادر داشت . به دلیل این که فرزند آخر بود اکثر اوقات با مادرش زندگی می کرد . در واقع وابستگی زیادی به او داشت .
۱- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
عاشق و دلسوخته حضرت امام بود و به فرامین او گوش فرا می داد و با مطالعه نشریات ، شناخت خود را از ایشان بیشتر می کرد در عین حال تابع محض حضرت امام بود و به فرامین وی گوش فرا می داد با روحانیت نیز بسیار خوب و با احترام برخورد می کرد . ضمناً عشق زیادی نسبت به اهل بیت خصوصاً حضرت اباعبدالله داشت و از زندگی آنان درس و عبرت می گرفت . تمامی این موارد سبب شدند تا شخصیت او شکل گرفته و روحیات وی متاثر شوند .
۲- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :
یکی از ویژگی های بارز اخلاقی ایشان که سبب تاثیرپذیری برادرش سید محمد می شد اخلاق خوب و خوشش با دوستان و صبوری و بردباری اش ، در مقابل مصائب و سختی ها و رعایت و پایبند بودنش نسبت به نماز ، حجاب ، پوشش اسلامی ، زبانزد خاص و عام بود. ضمناً در تواضع و فروتنی سرآمد و در حجب و حیا یکه و تنها و در گشاده رویی حرف نداشت و در نظم و انضباط یک نظامی تمام عیار قلمداد می شد . این صفات و ویژگی های اخلاقی او را از دیگران متمایز می کرد و سبب تاثیرپذیری خانواده دوستان و مردم می شد .
۳- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
او نیز به نوبه خود با سردادن شعارهای انقلابی و ضد شاهنشاهی ، در تظاهرات و راهپیمایی هایی که به جهت تقویت نظام اسلامی و سرکوبی شاهنشاهی صورت می گرفت ، نقش داشت و در توزیع اعلامیه نیز شرکت می کرد .
۴- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، به عضویت دانشگاه بسیج در آمد و با عشق و علاقه ای فراوان در این نهاد همکاری می کرد . ضمناً در در قسمت فرهنگی پایگاه های محل نیز حضور داشت و جوانان را برای دفاع از کشور تشویق می نمود.
۲- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
طی ۳ مرحله ، از ۱۸/۷/۶۴ الی ۴/۱۰/۶۵ از دانشگاه اصفهان ، لشکر امام حسین ، با عضویت بسیجی به مناطق اهواز ، مریوان ، ایوان دره اعزام شد .
۳- مجموع مدت حضور در جبهه :
۱۶ ماه
۴- مسئولیت در جبهه :
بی سیم چی ، مسئول پایگاه محور قرارگاه حمزه ، مسئول گروهان.
۷- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
تاریخ ۴/۱۰/۶۵ در منطقه فاو ، بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
۸- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
پیکر و پاک و نورانی اش ۱۷/۱۰/۶۵ در گلزار شهدای ملامجدالدین خاکسپاری شد .
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
در کالبد وجود او اخلاق و اعمال پاک و بی نظیری دیده می شد . در این باره سید عابدین موسوی ضمن بیان مطالب و خاطره ای نقل می کند :
او فردی با گذشت ، مهربان و با عطوفت بود و در مقابل خطای دیگران عفو و بخشش زیادی داشت. زیاد اهل شوخی های زننده که باعث رنجش کسی شود نبود به عنوان مثال او به همراه بنده و برادرم سید مجتبی و اسماعیل و علیجان خلردی به اتفاق تصمیم گرفتیم جهت دیدن دوستان ، کوه پیمایی و تمدد اعصاب و تجربه جهت دیدن روستای جدید از روستای خودمان سنگ چشمه به سمت روستاهای خلرد ،ایلال و سعیدآباد پیاده سفر کنیم . بچه ها در بین راه شوخی می کردند و او سرخ می شد و استغفار می کرد. هیچ گاه از شوخی های آنان کینه ای به دل نمی گرفت.
در تصمیم گیری ها تابع جمع بود و مخالف آرای جمع نظر نمی داد. در حمل بار و توشه راه سعی می کرد بار سنگین تر را حمل کند و بار خود را بر دوش دیگران نگذارد . به محض رسیدن به روستای سعید آباد نمازمان را خواندیم و به راه خود ادامه دادیم با توجه به سن، جوانی اهل مطالعه بود و دیگران را به این امر تشویق می کرد. ترک نماز و روزه نمی کرد. ذکاوت بالایی داشت. اگر دوستی شبیه خود پیدا می کرد مصرانه و خالصانه با او رفت و آمد می کرد. او پاک و خالص بود. با بچه های خشن و درشتگو هم بازی نمی شد. دوست داشت با بچه ها فعالیت گروهی اسلامی تشکیل دهد. راستگو بود . اگر کسی او را به شوخی متهم می کرد شروع به استغفار می کرد . کاش همه او را درک می کردند.