پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

زندگی از‌ نگاه «مشتی اسماعیل»

مشتی اسماعیل خوشه سبز برنج را جلوی بینی‌اش می‌گیرد، بو می‌کشد، به چشمانش می‌مالد و خدا را شکر می‌کند و کودک‌وار می‌گوید امسال اگر زنده باشیم چه برنجی بخوریم… و بعد‌ صلوات می‌فرستد.

0

 

mashti-esmaeilجایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم مذهب ایتالیا 2012، بهترین فیلم هیات داوران دانشکده هنر تورنتو در جشنواره فیلم مذهب ایتالیا 2012، بهترین فیلم مستند جشنواره اسماعیلیه مصر 2013، بهترین فیلم مستند هیات داوران دانشگاه‌های ایتالیا در جشنواره مد فیلم ایتالیا 2014، بهترین فیلم میان‌مدت جشنواره مستند ویزیون دوریل سوئیس 2014، بهترین فیلم مردمی جشنواره فلاهرتنیا روسیه 2014، منتخب جشنواره فیلم پالم اسپرینگ آمریکا 2013، منتخب جشنواره فیلم تلویزیونی فیپا فرانسه (غیررقابتی) 2015، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر 1391، جایزه ویژه هیات داوران بخش بین‌الملل جشنواره فیلم کوتاه تهران 1390، بهترین فیلم میان‌مدت جشنواره مستند سینما حقیقت 1390، بهترین فیلم جشنواره فیلم سیب 1390 فقط و فقط بخشی از افتخارات خارجی و داخلی مستند «مشتی اسماعیل» است؛ اثری که روایتگر برش‌هایی از زندگی پیرمرد نابینایی است که به‌رغم محرومیت ظاهری از نعمت بینایی، اما با چشم دل می‌بیند و ادراک می‌کند.

 

مهدی زمانپور کیاسری این مستند را ساخته است؛ فیلمسازی که فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد تولید سیما از دانشکده صداوسیماست و تا امروز بیش از ۷۰ مستند تولید کرده که تو را من چشم در راهم، پای پیاده تا بهشت، عاشورا در بهشت، گام‌های کوچک در بزرگراه الله، نقیب علوی و ماسور از جمله این آثار هستند.

 

زمانپور کیاسری در مستند مشتی اسماعیل سراغ پیرمردی رفته است که بر اثر یک نارسایی وراثتی در ‌ 40 سالگی نابینای مطلق شده‌ مشتی اسماعیل، نابینایی که علی‌رغم این ناتوانی، نه‌تنها کارها و امور شخصی خود را انجام می‌دهد بلکه‌ از عهده کارهایی برمی‌آید که حتی افراد سالم هم از انجام آن عاجز هستند.

 

پیرمرد نابینا، اما زنده دل کیاسری از درخت بالا می‌رود و گردو می‌چیند، تمام مراحل آماده سازی زمینش برای کاشت برنج را خودش انجام می‌دهد، راه آبی را که دارد هرز می‌رود فقط با حس شنوایی و لامسه می‌بندد و اگر خبر نداشته باشی که نابیناست باور نمی‌کنی‌این همه فعالیت و تکاپو از سوی کسی است که روز و شب را یکسان و یک شکل می‌بیند.

 

تلنگری به مخاطب

می‌گویند‌ « خدا گر ز حکمت ببندد دری / ز رحمت گشاید در دیگری» و درست می‌گویند. مشتی اسماعیل بینایی‌اش را از دست داده، اما همچنان زندگی را زیبا می‌بیند، برآمده از حس امید به زندگی که در تک‌تک اجزای رفتار و کلامش مشهود است. خداوند در عوض بینایی‌اش، بصیرت و معرفتی به او بخشیده که گاه بیننده را کاملا مبهوت و متعجب می‌کند و انگشت به دهان می‌گذارد. اشتیاق و شوق این پیرمرد به زندگی فزآینده و تماشایی است و البته تلنگری است به مخاطب تا قدر داشته‌های خود را بداند و نیمه پر لیوان را ببیند و شکرگزار باشد.

 

کارگردان در بازتابی هنرمندانه و هوشمندانه، پاره‌ای از فعالیت‌های شبانه‌روزی مشتی اسماعیل و مبارزه او ‌با ناملایمات زندگی که شاید هر انسان دیگری را براحتی از پا درمی‌آورد، به تصویر می‌کشد. زمانپور حتی از قدم برداشتن او روی پستی و بلندی‌های زمین زراعی‌اش و سقوط و زمین خوردن‌های پیاپی‌اش هم نمی‌گذرد تا نشان دهد زندگی قهرمان مستندش چقدر سخت و تالم‌برانگیز است. شگفتا که این پیرمرد روستایی نه‌تنها با زندگی و نامرادی‌هایش کنار آمده که حتی آنها را دوست هم می‌دارد؛ عاشقانه و بی‌پیرایه. او با زندگی کنار آمده و حتی از آن لذت وافر هم می‌برد.کارگردان مشتی اسماعیل از فلسفه ساخت این مستند به جام‌جم می‌گوید: اولین ویژگی قابل تمایز در این شخصیت امید بالا به زندگی و روحیه خاص و ویژه اوست. مشتی اسماعیل چشم ندارد و نمی‌تواند جایی را ببیند، اما خداوند روحیه شادی به او عطا و امید به زندگی را در درونش مضاعف کرده است.

 

او با شرایط خودش کاملا کنار آمده. حتی زمانی که از او می‌خواهند دوباره به دکتر مراجعه کند تا مگر درمانی برای نابینایی‌اش بیابد، موضوع صحبت را عوض می‌کند و با شوخی و خنده از کنار مطلب می‌گذرد. مشتی اسماعیل بدون چشم، دنیای دیگری دارد و از آن لذت می‌برد. خیلی‌ها تنها با وجود یک مشکل نه‌چندان بزرگ ،خودشان را‌ می‌بازند و چشم به راه کمک دیگران می‌نشینند، اما مشتی اسماعیل منتظر ترحم دیگران نماند. محدودیت برای او محرومیت و ضعف به همراه نداشته است.

 

استخراج درام از دل مستند

زمانپور کیاسری ادامه می‌دهد: خیلی وقت بود که می‌خواستم درباره این شخصیت یک مستند بسازم، اما هر بار به تعویق افتاد. او هم‌ولایتی ماست. سال‌هاست ‌خودش و خانواده‌اش را می‌شناسم. روزی که احساس کردم او همیشه‌ میان ما نخواهد بود و مرگ بالاخره در ‌خواهد زد دست به کار شدم. دلم می‌خواست او الگویی باشد برای داشتن امید در زندگی و نگاه مثبت و خوشبینانه به آن.

 

بیماری مشتی اسماعیل درمانی ندارد. این را زمانپور کیاسری می‌گوید و از دختر این پیرمرد یاد می‌کند که به سان پدر، روز به روز از سوی چشم‌هایش کم می‌شود و پزشکان از علاجش با امکانات پزشکی فعلی قطع امید کرده‌اند.

 

اما حکایت همکاری این پیرمرد روشندل با گروه سازنده مستند مشتی اسماعیل هم از زبان کارگردان شنیدنی است: او سال‌ها پدرم و خانواده ما را می‌شناخت. خودش می‌گفت دوست دارم چهار جوان که گاهی تنبلی می‌کنند با دیدنم به خودشان بیایند و آستین‌ها را بالا بزنند. همین چند وقت پیش هم زنگ زده بود که شنیده‌ام می‌خواهی سریال بسازی، اگر بازیگر می‌خواهی من ‌ هستم. به شوخی جوابش دادم که تو بازیگر مستند هستی نه فیلم و سریال.

 

کارگردان مستند مشتی اسماعیل با تاکید بر این که در مستندسازی دست فیلمساز باز نیست و باید همه چیز را همان گونه که هست نشان دهد، تصریح می‌کند: اگر کار داستانی بود می‌توانستم اثر شکیل‌تری ارائه کنم، اما مستندساز باید از دل مستند یک درام را استخراج کند آن هم در قالب واقعیت و نه خیالپردازی. مشتی اسماعیل حتی به شخصه با دستگاه تیلر روی زمینش می‌توانست کار کند، اما این را نشان ندادیم. او غرور خاصی داشت و دلش می‌خواست همه کارهایش را خودش انجام دهد. مثلا یک بار که یکی از تصویربرداران ما هوس گردو کرده بود ناگهان مشتی اسماعیل غیب شد. بعد از یک ساعت با یک نایلون پر از گردو بازگشت که خودش بالای درخت رفته و آنها را چیده بود. البته ما همین اتفاق را در مستند بازسازی کردیم. یا شاید فاصله از خانه تا زمین زراعی‌اش بیشتر از دو ساعت راه باشد و او هر روز این مسیر را پیاده طی می‌کند. او حتی تمام مراحل کاشت، داشت و برداشت کشاورزی‌اش را خودش انجام می‌دهد.

 

گریه فیلمبردار بر مظلومیت مشتی اسماعیل

تصور کنید یک پیاده‌روی دو سه ساعته را در کوه و دشت ، آماده‌سازی زمین، نشاکاری‌، برداشت محصول، نگهبانی شبانه از زمین و در یک کلام کل زندگی با چشم نابینا.

 

کارگردان با ‌ دوربین به ‌ تمام زوایای زندگی پیرمرد روشندل کیاسری سرک می‌کشد تا هر‌چه بهتر و بیشتر بزرگی کار او در کنار آمدنش با شرایط سخت و گاه بغرنج را برای بیننده آشکار و هویدا کند،سختی‌هایی که حتی عوامل ساخت مستند را هم گهگاه تحت تاثیر قرار ‌‌داده است.

 

هنگام تصویربرداری در زمستان فیلمبردار این فصل ما آنچنان از مظلومیت مشتی اسماعیل و خانواده‌اش تحت تاثیر قرار گرفته بود که گریه می‌کرد. جالب آن که این خانواده باوجود فقر ظاهری، بسیار شاد بودند و رابطه صمیمانه‌ای داشتند. همه کارهای این پیرمرد برای ما درس بود؛ ما‌ که با کوچک‌ترین مشکل، ناراحت می‌شویم و خودمان را می‌بازیم. مشتی اسماعیل نه‌تنها با نابینایی‌اش کنار آمده بود که حتی دیگر به آن فکر هم نمی‌کرد و اصلا برایش مهم نبود.

 

رکورددار دریافت جایزه

مهدی زمانپور کیاسری و همکارانش نزدیک به دو سال و نیم برای ساخت این مستند وقت صرف کرده‌اند. مستند مشتی اسماعیل با دریافت نزدیک به ۳۰ جایزه از جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی رکورددار دریافت جایزه در تاریخ سینمای مستند ایران شده است تا‌ امروز.

 

کارگردان این مستند می‌گوید: به هیچ عنوان انتظار چنین اقبال داخلی و خارجی را از اثرم نداشتم.

 

حتی به این که مستند را در جشنواره‌ها شرکت بدهم هم فکر نمی‌کردم، اما در هر حال هزینه‌هایی صورت می‌گیرد برای ساخت یک اثر مستند و همین جوایز می‌تواند بخشی از این مخارج را جبران کند.

 

مستند مهدی زمانپور کیاسری با وجود گذشت چند سال از زمان ساخته شدنش همچنان محبوب و جذاب به نظر می‌رسد و این روزها به طور متناوب از شبکه‌های مختلف تلویزیونی پخش می‌شود و بیننده خاص خودش را هم دارد. این اثر علاوه بر به تصویر کشیدن مقاطع و برش‌هایی از زندگی یک پیرمرد روشندل روستایی، بخشی از طبیعت، اکوسیستم، فرهنگ، رسوم و فولکلور ناحیه‌ای که او در آن زندگی می‌کند را هم بازتاب می‌دهد. به تعبیری، علاوه بر روایت مستندگونه زندگی قهرمانش، تلاشی هم دارد در جهت معرفی مختصات و ویژگی‌های زیستی و فرهنگی یک برش جغرافیایی از کشور.

 

مستندی که توجه می‌خواهد

توفیقی که این مستند در جشنواره‌های خارجی به خود دیده است موید این مهم هم می‌تواند باشد که همه تمرکز و توان مدیران و سیاستگذاران سینمایی کشور نباید به آثار بلند و داستانی متمرکز شود و توجه و بهادادن به فیلم‌های مستند هم می‌تواند نتایج و برکات قابل توجهی را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد. مقایسه هزینه‌های ساخت یک اثر مستند با فیلم‌های بلند، قیاسی مع‌الفارق است. بی‌اغراق‌با بودجه یک فیلم بلند شاید بتوان ده مستند خوب ساخت که هر یک موفقیت‌های زیادی را در عرصه داخلی و خارجی کسب کند و اعتلابخش نام ایران در اقصی نقاط جهان باشند.

 

سینمای مستند ایران با وجود توفیق‌های چند ساله اخیرش، از ظرفیت‌‌هایی برخوردار است که اغلب همچنان در مرحله بالقوه قرار دارند و فاصله‌شان تا بالفعل‌شدن بعید و معنادار است. هر چند شبکه مستند سیما در همین چند سالی که از زمان تاسیس اش می‌گذرد کمک قابل توجه و غیرقابل انکاری کرده است به بسط و ارتقای سینمای مستند، آثار ساخته شده در ژانر مستند، اما همچنان با بحران و معضل ندیده‌شدن و نداشتن محفلی برای دیده شدن رنج می‌برند.

 

مستند مشتی اسماعیل و آثاری از این دست گویای این حقیقت غیرقابل انکار است که مستندسازان مستعد و خلاق کشور در صورت فراهم بودن یکسری امکانات ابتدایی و حداقلی قادر به آفرینش آثاری هستند که علاوه بر آشتی دادن مخاطب داخلی با این ژانر تصویری می‌تواند نام ایران را در گوشه گوشه دنیا مطرح کند .

 

سینمای مستند ایران لبریز است از استعداد و خلاقیت؛ تدبر و مدیریتی باید تا این بالقوه‌ها بالفعل شوند.

 

محسن محمدی / گروه رادیو و تلویزیون – جام جم سیما

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.