افضل الملک که به عنوان ریاست دفتر ایالتی مازندران به مازندران سفر نمود روز شمار سفر خود به مازندران از ۲۶ شعبان ۱۳۳۱ تا هجدهم جمادی الاخر ۱۳۳۲ را به نگارش در آورد ه که شامل مطالب ارزشمندی می باشد.در مورد وجه تسمیه و حکومت چهاردانگه دارای مطالب با ارزشی است.
هزار جریب بلوکی است بسیار معتبر هم دهات قشلاقی و هم دهات ییلاقی دارد. از طرف ساری که بخواهند آنجا روند کوههای بلند و راههای سخت دارد. دهات و خاکش منصل به دهات سمنان و دامغان می شود.فولاد محله یکی از دهات معتبر آنجاست. گلیمی که می بافند که معروف به جاجیم هزار جریبی است هم فرش است و هم رواندازاست. آن را روی کرسی هم می اندازند، پرده اتاق هم می توان قرار داد.
گندمی که در خاک مازندران به عمل می آید نانش را نمی توان خورد، آدمی را گیج و بیهوش می کند، باید گندم دیگر به آن مخلوط کرد که بتوان نانش را خورد، ولی گندم که از هزار جریب به عمل می آید بی عیب است. نانش خوب است. غالبا”حاکم هزار جریب از برای حکومت و من سفره های نان می فرستادند که در سر سفره گذاشته ، پلا و چلاو می خوردیم قدری هم از نان ها صرف می کردیم.
بلوک هزار جریب دو فوج سرباز به دیوان می دهد. فوج عبارت از هزار نفر است، اما فوج اینجا هشتصد نفری است.
بلوک هزار جریب مشتمل بر دودانگه و چهاردانگه است که هر محل حاکمی دارد . این که دو دانگه و چهاردانگه می گویند جهتش این است که امیر تیمور گورکان از میر عماد الدین ، که سیدی عالی نسب و دارای مقاماتی عالیه بوده است – کرامت و خرق عادت بزرگی دیده است. دست او را می بوسد و به او ارادت می ورزد و هزار جریب را به او می بخشد و به سیور غال واگذار می کند که مالیات آنجا را گرفته صرف معیشت خود سازد.
میر عماد الدین در اینجا زندگی می کند و مشغول فلاحت و زراعت می شود. از یک زن دو اولاد داشته و یک زن دگر او چهار اولاد می آورد، هزار جریب را میان اولاد خود تقسیم می کند، لهذا به دو دانگه و چهاردانگه تقسیم می شود.
میر عماد از بزرگان اهل باطن بوده است. نتایج اولاد او هنوز باقی و برقرارند. به عزت و احترام زندگانی دارند.به حکومت هزار جریب مداخله ندارند،کناره می جویند، اما در آن دهات ملک و حشم داشته رعایا برای آنها زراعت کرده، خودشان یه احترام زندگانی می کنند.
میزا عباس خان که از آن اولاد و بسیار آبرومند و عاقل و دارایمکنت بود در زمستان با اهل و عیال از هزار جریب به ساری می آمد و در خانه های خود تا آخر حمل به سر می برد. باز برای ییلاق به دودانگه سر املاک خود می رفت. با من آمد و شد داشت. چندین بار به او گفتم: اگر میل داری حکومت دودانگه را به شما واگذار کنم. قبول نگرد و گفن: به املاک خود رسیدگی کردن بهتر از حکومت دوز رو و بال(؟) است. او را عاقل یافتم.
یکی از نتایج محترم میر عنالدین ، سید بزرگوار جناب مستطاب آقای شریف العلماء می باشد که در ساری ساکن هستند. اهل شهر بالتمام از صمیم قلب به ایشان ارادت دارند. پدرشان مرحوم حاجی میرزا سید محمد بوده که بسی کرامات و خرق عادات از ایشان سرزده، تمام علمای بزرگ به آن سید جلیل القدر ارادت داشته اند. اهل ساری به امر و نهی جناب مستطاب آقای شریف العلما و اخویشان آقای سلطان الذاکرین اطاعت دارند.خیلی از شب ها در منزل ایشان یا در سایر منازل دعوت داشتم و با ایشان تا ساعت شش از شب رفته بسر می بردم و مشغول حدیث و اخبار و ادبیات و تاریخ و سیاسیات می شدیم. در طهران هم که از طرف ساری به وکالت دارالشورای ملی منتخب شدند با بنده مانوس بود. یک دوبار با جناب امیر مؤید و دیگران به صرف ناهار در بنده منزل دعوت داشتند. از حضور ایشان خیلی مشعوف بودیم. اگر زیر بار وکالت نمی رفتند مقام ایشان عالی تر از این مقامات بود.
خلاصه: حکومت چهاردانگه ی هزار جریب با جناب اشجع الملک بود و حکومت دودانگه با جناب اسمعیل خان صارم الملک پسر مرحوم ابراهیم خان معروف بود که تمام دودانگه از املاک ایشان و خواهرش حاجیه خانم می باشد.بین این دو امیر مازندرانی ضدیت نقاضت بود. من حمایت از صارم الممالک کرده خیلی تقویت نمودم. نگذاشتم که حکومت و فوج سرباز دودانگه از ایشان خارج شود.توانستم رقم حکومت برای ایشان بفرستم ، مبالغی خطیر برای حکومت ومن پول فرستاد . خواستم بعد از چندی او را به حکومت بار فروش بفرستم قبول نکرد ،گفت:در دودانگه بودن به املاک خود رسیدن و رعایای خود را که خانه زادند نگا هداری کردن بهتر از حکومت بار فروش است که پس از یک سال معزولی به دست آید. استقلال حکومت من در دودانگه به سر فوج و ملک خود بودن بهتر از سایر کارهاست.( افضل الملک ، رکن الاسفار ص ۱۴۴- ۱۴۶)
دست شما درد نکن دایی حامد از مطالب بکر شما از معرفی منطقه