شهید مدافع حرم کاروان زیر سایه خورشید را وعده گرفت

آنچه عطار را کوچه گرد شهرهای هفت گانه معرفت کرد تا منطق الطیر را بیاموزد، عطر عشق بود، عطری که هوش از سر می‌برد و چنان سرمست می‌کند بشرخاکی با چشم به پرواز آید، و در این شور شیدایی اوج بگیرد در طلب شیرینی وصال، آنجا که جلال انسان کامل همه را به کرنش و خضوع وا می‌دارد.

انسان با وجود تمام مشکلات اگر از عشق واقعی بهره‌مند باشد موفق به طی مراحل سلوک خواهد بود؛ عشق حقیقی که دیباچه دنیایی سراسر جمال جمیل دوست خواهد بود، ماوایی که بقاء را در فنا هدیه می‌کند و ملجائی آرام برای تبلور انسانیت؛ و چه شیرین است وصالی که گرمای آغوش محبوب را زیر سایه خورشید احساس کنی.

باز هم در دهه فرخنده کرامت کاروان زیر سایه خورشید به همت کانون جوانان آستان قدس رضوی در کوی و برزن دیار علویان شمیم عطر حریم امام مهربانی‌ها را به راه انداخته و تشنگان وصال ثامن الحجج را سیراب می‌کند.

حضور در خانه شهید مدافع حرم

از دیروز هوای زیارت امام رضا علیه السلام در سرم غوغا بپا کرده بود، امشب اما در ظاهر بدون دعوت قبلی خودم کنار پرچم آستان قدس رضوی یافتم و گفتنی نیست آن قندی که در دلت آب می‌شود هنگام قرار گرفتن در آغوش محبوب.

شامگاه یکشنبه ۱۴ اردیبهشت بود کاملا اتفاقی خبردار شدم خدام رضوی به همراه پرچم حرم در خانه شهید مدافع حرم شهرستان سوادکوه «مجتبی برسنجی» آمده‌اند، پس پای ایستادن نداشتم و دویدم تا اویس قرن باشم در سرزمین دو خورشید.

شهادت مجتبی برکات زیادی آورد

زین العابدین برسنجی پدر شهید مدافع حرم در بیان زنده بودن شهدا و درک این معنا خطاب به خادمان حرم امام مهربانی‌ها گفت: شهادت مجتبی اوایل برایم بسیار سخت بود. نبودنش را نمی‌خواستم باور کنم تا اینکه برای سالگرد دومش برای دعوت یکی از مداحان کشوری به زنجان رفتیم، در ظاهر کار نشدی بود؛ اما رفتیم.

وی افزود: بدون مقدمه به آن مداح اهل بیت گفتم؛ امسال مداح مراسم سالگرد شهید شما هستید، همان لحظه مجتبی را دیدم که با لبخند همیشگی ایستاده و ما را نگاه می‌کند. دفتر هماهنگی مجالس را که آوردند؛ با تعجب همگان دیدیم چهار ماه قبل و چهار ماه بعد از تاریخ روز سالگرد را قول داده‌اند و فقط همان تاریخ خالی‌ست؛ آری شهدا زنده‌اند.

پدر شهید مدافع حرم در شهرستان سوادکوهی افزود: بعد از شهادت فرزندم برکاتی برما افزوده شد که معتقدم بواسطه شهید است.

وعده شهید برای میزبانی کاروان زیر سایه خورشید

حجت الاسلام ماندگاری روحانی همراه کاروان زیر سایه خورشید که از سخنرانان حرم مطهر رضوی است در اشاره به خاطره‌ای از سفری در سال‌های گذشته بیان کرد: این برنامه‌ها از سه ماه قبل در مشهد تدوین و سپس ابلاغ می‌شود و بواسطه ملاحظات نمی‌شود هر جایی پرچم را برد. در یکی از استان‌ها یک برنامه بواسطه‌ای لغو شد و یک ساعت زمان خالی پیدا کردیم در روستایی بودیم دور افتاده به نام حاجی آباد؛ همینطور که در خیابان می‌رفتیم مسئول استانی گفت: حالا که وقت داریم خوب است به دیدار مادر شهیدی که منزلش همین نزدیکی است برویم؛ گفتیم برویم اما داخل نمی‌رویم چون هماهنگی نشده و ممکن است آمادگی پذیرایی نداشته باشند.

وارد کوچه شدیم مشغول آماده کردن پرچم شدیم که مسئول استانی کاروان بعد از دقایقی اندک که پیاده شده بود آمد و گفت: بیایید و ببینید چه خبر است.

این سخنران حرم مطهر خاطرنشان کرد: وقتی پیاده شدیم پیرزنی را دیدیم که با عینک ته استکانی منتظر میهمان است جلو رفتیم بعد از سلام و زیارت پرچم، گفت: باید بیایید داخل منزل؛ گفتیم، زحمت است و هماهنگ نکرده بودیم که گفت: از صبح منتظرتان هستم بعد از نماز صبح خانه را آب و جارو کردم اسباب پذیرایی را آماده؛ تا شما بیایید.

حجت الاسلام ماندگاری افزود: با تعجب پرسیدم منتظر ما بودید؟!

آن خانم گفت: آری، دیشب از تلویزیون صحنه حرم امام رضا علیه السلام را دیدم دلم پر کشید برای زیارتش، اشکم جاری شد؛ گفتم، خدایا من همین یک پسر را داشتم که شهید شد اگر او الان بود مرا به زیارت مشهد الرضا علیه السلام می‌برد و با همان حال خوابیدم.

در خواب دیدم پسرم آمد و به من گفت: مادر جان غصه نخور فردا امام رضا علیه السلام خودش به منزل ما تشریف می‌آورد؛ من هم از صبح منتظر و آماده میزبانی هستم.

به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایسنا، مسلم است که شهدا زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند اما دل‌های غافل و افکار دنیازده ما این حقیقت را از یاد می‌برد حالا اما زیر سایه خورشید امام مهربانی‌ها دستان ما را به نام شهید گرفت و زنگار غفلت از قلبمان زدود تا همراه عطار هفت شهر عشق را سیاحت کنیم.