اختصاصی پایگاه خبری چهاردانگه نیوز: پیروزی انقلاب اسلامی باعث افزایش سرعت پیشرفت بسیاری از استانها شدهاست و این پیشرفت در بعضی از استانها مانند اصفهان، یزد، کرمان و سمنان بسیار خیره کننده بود. در همه استانها، پیشرفت و توسعه استان همراه با پیشرفت مرکز استان به عنوان پیشانی و نماد اقتدار استان میباشد.
اما در مازندران وضع به شکل دیگری رقم خورد. ایجاد سه مرکز قدرت در استان(مانند گرگان( باحضور آیت الله نورمفیدی)، ساری( به عنوان مرکز سیاسی استان) و بابل( باحضور آیت الله روحانی) و اختلاف شدید بین این سه مرکز قدرت و تلاش هرکدام برای سیطره بر دیگری، اعلام استان مازندران به عنوان قطب کشاورزی ازسوی دولت و واگذاری کارخانه هایی مانند نساجی مازندران ، بهشهر، نکا چوب، معادن زغال سنگ سواد کوه و کیاسر و… اشتغال های قبلی از بین رفت و شاهد مهاجرت مردم از استان مازندران به استان های دیگر برای اشتغال و در نهایت شاهد تجزیه استان مازندران بودیم.
همچنین تجزیه غیر ضروری شهرستانها آسیب فراوانی بر پیکره استان وارد کرد و مردمانی که تا دیروز تحت یک عنوان با آرامش و همدلی در کنار هم بودند الان با تجزیه، شاهد اختلاف شدید بین مردم دو شهرستان همسایه هستیم. استانی که اگر اندکی به آن توجه میشد با توجه به منابع خدادادی باید به پیشرفته ترین استان در کشور تبدیل میشد و بر تارک کشور میدرخشید.
بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، شاهد توسعه و پیشرفت ساری بودیم اما این پیشرفت اصلا قابل مقایسه با دیگر مراکز استان نیست. در این مدت مراکز استانها به سرعت رو به پیشرفت نهادند و حتی مراکز استانهای جدید الاحداث بطور چشمگیری راه ترقی را طی کردند، اما کهن شهر ساری در این مدت زخم های زیادی برپیکره رنجور خود احساس کرد و از قافله پیشرفت عقب ماند و این عقب ماندگی، عقب ماندگی کل استان را هم به همراه داشت.
در این جا به نمونهایی از بی مهریهایی که به مرکز استان شده است اشاره می کنم.
۱- در اوایل انقلاب بحث انتقال مرکز استان آسیب جدی به توسعه شهر ساری وارد کرد و تعدادی از ادارات کل تعمدا از مرکز استان خارج شد تا انتقال مرکز استان را با هزینه کمتر سرعت دهند. مانند: اداره کل مخابرات( مستقر در بابل)، تاسیس دانشگاه علوم پزشکی( ابتدا در بابل)، دانشگاه مازندران(بابلسر)، اداره کل شیلات(بابلسر)، اداره کل سازمان تبلیغات اسلامی (بابل) و… در صورتی که این بی مهریها را در مورد هیچ مرکز استان دیگری نمیبینیم.
۲- جدا نمودن دهستان پشتکوه از بخش دودانگه ساری و الحاق آن به استان سمنان، روستای فینسکی که متعلق به مازندران بود در این انتقال به استان سمنان ملحق شد و الان خطر احداث سد فینسک بشدت مردم شهرستان ساری و استان مازندران را تهدید میکند. با این انتقال یکی از سرچشمه های اصلی رودخانه تجن را به استان سمنان اهداء کردیم و الان از سمنانی ها التماس میکنیم شما سد نسازید.
۳- جدا نمودن روستاهای سرخده، اگره، سیاپره و بادله کوه از چهاردانگه و الحاق آن به استان سمنان. این جداییها، روستاها با فرهنگ و اداب مازندرانی و انتقال آن ها به استان دیگر با فرهنگ و زبان دیگر باعث نابودی بخشی از هویت فرهنگی مازندران میشود.( در درازمدت کوچک شدن حوزه فرهنگی مازندران)
۴- جدا کردن دهستان استخر پشت از چهاردانگه و الحاق آن به نکا برای ایجاد شهرستان جدید.( در این انتقال، سرچشمه زارم رود که یکی از سر شاخههای اصلی تجن است از شهرستان ساری به شهرستان نکا منتقل شد.)
۵- جدا کردن میاندرود از شهرستان ساری و ایجاد شهرستان جدید در کمترین فاصله با مرکز استان و جدا شدن فرودگاه از شهرستان ساری و ضربه دیگر به اقتدار مرکز استان.
۶- تعطیلی کارخانه چوب فریم در دودانگه و معدن زغال سنگ کیاسر در چهاردانگه و از بین رفتن اشتغال در این دو بخش تاریخی و مهاجرت مردم این بخشها به سمت شهر و تخلیه روستاهای بخش های دودانگه و چهاردانگه
۷- عدم ساخت حتی یک بیمارستان دولتی در ساری. بیمارستان های دولتی موجود در شهرستان ساری به اذعان سایت دانشگاه علوم مازندران تماما در قبل ازانقلاب ساخته شدهاند. گرچه بعد از انقلاب شاهد بهسازی و گسترش بعضی از بیمارستانها شهر بودیم اما عملا هیچ بیمارستانی دولتی دیگر در ساری احداث نشده است و بیمارستان ماهفروجک هم بعد گذشت سال ها نیمه کاره رها شده است در صورتی که جمعیت شهرستان ساری در این مدت افزایش بسیار زیادی داشت.( بیمارستان امام خمینی در سال ۱۳۳۲، بیمارستان قلب در سال ۱۳۲۰، بیمارستان زارع، در سال ۱۳۴۲ و بیمارستان بوعلی در سال ۱۳۵۳ بر اساس اطلاعات سایت دانشگاه علوم پزشکی مازندران احداث شدند)
۸- عدم استقرار دانشگاه جامع در مرکز استان. ساری تنها مرکز استانی است که فاقددانشگاه جامع میباشد در صورتی که در استان های دیگر حتی شهرستان های آنها دارای دانشگاه جامع هستند مانند دانشگاه دامغان در همسایگی ما. تا کنون هیچ تلاشی قابل توجهای برای ایجاد دانشگاه جامع درشهرستان ساری صورت نگرفته است.
۹- عدم احداث موزه ساری. ساری تنها مرکز استانی است که فاقد موزه تاریخی میباشد و تعداد زیادی از اشیاء تاریخی در انباز میراث فرهنگی گرد میخورد. در صورتی که موزه نماد قدمت و پیشینه مردمان یک شهر میباشد.
۱۰ – عدم توسعه زیر ساخت های گردشگری. شهرستان ساری از جاذه های فراوانی در زمینه گردشگری برخوردار است مانند، چشمه جهانی سورت، آبندان های پله(الندان)، دریاچه چورت، برج رسکت، مسجد فرح آباد، مسجد جامع ساری، گوردخمه های اشکانی در وستمین چهاردانگه، ساحل فرح آباد، امام زادهای قابل تعطیم و… اما بررسی ها نشان میدهد هیچ کدام از این مراکز گردشگری امکانات لازم برای جذب گردشگر برخوردار نیست و این همه پتانسیل خدا دادی اشتغال چندانی برای مردم این شهرستان ایجاد نکرده است.
۱۱- عدم توسعه صنعتی. شهرستان ساری با توجه به وسعت، جمعیت و جاده ارتباطی، راه آهن و فرودگاه شرایط مناسبی برای صنعتی شدن برخوردار است . اما در شهرک های صنعتی موجود در شهرستان اکثر کارخانه تعطیل هستند.
۱۲- در اتفاقی بدیع ۵۶۰۰ هکتار از جنگل های روستای آقمشهد تحت عنوان وقف به یک فرد واگذار شده است و این موضوع موج نارضایتی را در سراسر کشور ایجاد کرده است. مگر جنگل جز منابع ملی و انفال به حساب نمیآید. چه کسی میتوانست منابع خدادادی را وقف کند و چه کسی میگوید این وقف میتواند صحت داشته باشد.
۱۳- بیشترین راه روستایی آسفالت نشده، جاده مرگبار کیاسر، سالن ورزشی ۶۰۰۰ نفره، پیست دوچرخه سواری ساری، سالن مرکزی شهر و… رنج های دیگر این شهر کهن است
مسئولین محترم بیش از این بر پیکر این شهر کهن اما خسته ضربه نزنید و با حمایت از این شهر به عنوان مرکز استان پیشرفت و ترقی استان را رقم بزنید.
نویسنده: حامد خلیلی ازنی
فعلا سکوت کنید مسایل مهمتری وجود دارد هر زمان حقی خواسته شد جواب این بود
استانداری همیشه کار داره همیشه جلسه داره همیشه سرش شلوغه سوال این است این جلسات و شلوغی در ارتباط با کدام مسایل هست — مسایلی از این دست بالاتر در استان اتفاق افتاده هست داریم