به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایرنا، فرحناز ابونیا عمران در کتاب تازه تالیف خود سعی کرده با استفاده از نثر آن بخشی از حکمرانی کیخسرو ، پادشاه ایران را بپردازد که نطفه عشق بیژن و منیژه از آنجا شکل میگیرد داستانیکه در طول تاریخ از آن به عنوان مظهر عشق و دلدادگی واقعی یاد میکنند همانطور که از قصه لیلی و مجنون به همین عنوان یاد می شود.
نگارنده در ۱۷ بخش یا فصل این کتاب، داستانها را به صورت نثر بیان کرده است که در آن از نحوه شکل گیری عشق این دو نفر و سرانجامی که برای آنها رقم خورده است می پردازد.
در آغاز این کتاب ضمن تشریح شخصیت و وضعیت پادشاهی کیخسرو، پادشاه ایران زمین عنوان شد: کیخسرو که پادشاه وارسته ایران بود که حکومتی عادلانه بنیان نهاد و مردم در دوره پادشاهی او باآسایش و امنیت کنار یکدیگر زندگی می کردند و بخشی مهم از زندگی کیخسرو به جنگ های متعدد با افراسیاب تورانی گذشت.
در این کتاب به طلب کمک ارمنیان از این پادشاه دادگر اشاره شد و همین نقطهای که قصه آن دو عاشق آغاز می شود و گفته شد: آوازه شخصیت وارسته و بی نظیر کیخسرو به بسیاری از نواحی رسید چنانکه ارمنیان برای دادخواهی به حضور او رسیدند زیرا مزارع، باغ ها و زندگی آنها در اثر حمله گرازها رو به نابودی نهاده بود و کیخسرو با گشاده روی و مهربانی آنها را پذیرفت و او درباره کمک به مردم ستمدیده ارمن با پهلوانان سخن گفت.
از میان پهلوانان ایرانی حاضر در این جلسه، بیژن فرزند گیو داوطلب انجام ماموریتِ کمک به ارمنیان شد و سرنوشت، بیژن را به سوی ارمن، نزدیک جشنگاه منیژه پری چهره دختر افراسیاب کشاند. سرنوشت، بیژن و منیژه را به عشق کشاند روح لطیف آن دو آماده پذیرش عشق بود از این رو دل در گرو عشق یکدیگر نهادند.
تحمل درد و فراق برای منیژه سخت دشوار بود، از این رو با بیهوش کردن بیژن، پهلوان جوان را به کاخ خود برد. گرچه دوری از منیژه برای بیژن نیز سخت بود با وجود این او جهت همراهی با عشق خود هرگز آگاهانه بدون اجازه کیخسرو به سرزمین افراسیاب دشمن ایران قدم نمی گذاشت زیرا بیژن یکی از پهلوانان بزرگ ایران زمین و از یاران کیخسرو بود.
منیژه که از بیدادگری های پدر و دشمنی ایران و توران با خبر بود به اجبار بیژن را در حال بیهوشی مخفیانه به کاخ خود برد. او فکر می کرد کسی از حضور بیژن در کاخش باخبر نمی شود اما جاسوس ها این خبر را به افراسیاب رساندند. پس از مطلع شدن افراسیاب از حضور بیژن در کاخ دستور داد که او را در چاهی بیندازند و منیژه نیز از کاخ طرد شد.
کیخسرو وارسته پس از نیایش به درگاه ایزد مهربان از محل حضور بیژن مطلع شد و برای رهایی او، رستم جهان پهلوان را فراخواند و او را برای نجات بیژن به سرزمین توران فرستاد. او نیز با نقشه ای زیرکانه توانست بیژن را از چاه زندانی افراسیاب نجات بدهد و سرانجام عشق بیژن و منیژه با حمایت کیخسرو به نتیجه رسید و آن دو به هم رسیدند.
کتاب بیژن و منیژه نوشته فرحناز ابونیا عمران در سال جاری توسط انتشارت مهوین چاپ شد. این کتاب ۱۸۱ صفحه ای چاپ نخست آن در یکهزار نسخه انجام و وارد کتاب بازار نشر شد.
قیمت این کتاب ۳۵۰ هزار ریال است.
۲۰۹۶/۱۸۹۹
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایرنا، فرحناز ابونیا عمران در کتاب تازه تالیف خود سعی کرده با استفاده از نثر آن بخشی از حکمرانی کیخسرو ، پادشاه ایران را بپردازد که نطفه عشق بیژن و منیژه از آنجا شکل میگیرد داستانیکه در طول تاریخ از آن به عنوان مظهر عشق و دلدادگی واقعی یاد میکنند همانطور که از قصه لیلی و مجنون به همین عنوان یاد می شود.
نگارنده در ۱۷ بخش یا فصل این کتاب، داستانها را به صورت نثر بیان کرده است که در آن از نحوه شکل گیری عشق این دو نفر و سرانجامی که برای آنها رقم خورده است می پردازد.
در آغاز این کتاب ضمن تشریح شخصیت و وضعیت پادشاهی کیخسرو، پادشاه ایران زمین عنوان شد: کیخسرو که پادشاه وارسته ایران بود که حکومتی عادلانه بنیان نهاد و مردم در دوره پادشاهی او باآسایش و امنیت کنار یکدیگر زندگی می کردند و بخشی مهم از زندگی کیخسرو به جنگ های متعدد با افراسیاب تورانی گذشت.
در این کتاب به طلب کمک ارمنیان از این پادشاه دادگر اشاره شد و همین نقطهای که قصه آن دو عاشق آغاز می شود و گفته شد: آوازه شخصیت وارسته و بی نظیر کیخسرو به بسیاری از نواحی رسید چنانکه ارمنیان برای دادخواهی به حضور او رسیدند زیرا مزارع، باغ ها و زندگی آنها در اثر حمله گرازها رو به نابودی نهاده بود و کیخسرو با گشاده روی و مهربانی آنها را پذیرفت و او درباره کمک به مردم ستمدیده ارمن با پهلوانان سخن گفت.
از میان پهلوانان ایرانی حاضر در این جلسه، بیژن فرزند گیو داوطلب انجام ماموریتِ کمک به ارمنیان شد و سرنوشت، بیژن را به سوی ارمن، نزدیک جشنگاه منیژه پری چهره دختر افراسیاب کشاند. سرنوشت، بیژن و منیژه را به عشق کشاند روح لطیف آن دو آماده پذیرش عشق بود از این رو دل در گرو عشق یکدیگر نهادند.
تحمل درد و فراق برای منیژه سخت دشوار بود، از این رو با بیهوش کردن بیژن، پهلوان جوان را به کاخ خود برد. گرچه دوری از منیژه برای بیژن نیز سخت بود با وجود این او جهت همراهی با عشق خود هرگز آگاهانه بدون اجازه کیخسرو به سرزمین افراسیاب دشمن ایران قدم نمی گذاشت زیرا بیژن یکی از پهلوانان بزرگ ایران زمین و از یاران کیخسرو بود.
منیژه که از بیدادگری های پدر و دشمنی ایران و توران با خبر بود به اجبار بیژن را در حال بیهوشی مخفیانه به کاخ خود برد. او فکر می کرد کسی از حضور بیژن در کاخش باخبر نمی شود اما جاسوس ها این خبر را به افراسیاب رساندند. پس از مطلع شدن افراسیاب از حضور بیژن در کاخ دستور داد که او را در چاهی بیندازند و منیژه نیز از کاخ طرد شد.
کیخسرو وارسته پس از نیایش به درگاه ایزد مهربان از محل حضور بیژن مطلع شد و برای رهایی او، رستم جهان پهلوان را فراخواند و او را برای نجات بیژن به سرزمین توران فرستاد. او نیز با نقشه ای زیرکانه توانست بیژن را از چاه زندانی افراسیاب نجات بدهد و سرانجام عشق بیژن و منیژه با حمایت کیخسرو به نتیجه رسید و آن دو به هم رسیدند.
کتاب بیژن و منیژه نوشته فرحناز ابونیا عمران در سال جاری توسط انتشارت مهوین چاپ شد. این کتاب ۱۸۱ صفحه ای چاپ نخست آن در یکهزار نسخه انجام و وارد کتاب بازار نشر شد.
قیمت این کتاب ۳۵۰ هزار ریال است.
۲۰۹۶/۱۸۹۹