پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

در سوگ مادر؛ دل نوشته حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد میرعمادی

ديگر به هنگام خداحافظي از منزل ، مادر ، قرآن را بر سرم نمي گيرد و دعاي مادر بدرقه راهم نيست ،

1

 

به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه ساری به نقل از روابط عمومی دفتر حجت الاسلام سیداحمد میرعمادی (نماینده ولی فقیه در استان لرستان و امام جمعه خرم آباد)، بعد از گذشت چهل روز در فراق مادر، ایشان دل نوشته ای را منتشر نموده اند.

 

بسمه تعالی

در سوگ مادر

 

امشب، بعد از گذشت چهل روز از فراق مادر دلتنگي شديدي دستم داد و احساس نياز محبت کردم؛ آن هم محبت مادر. فکر کردم ديگر دستان پر مهر مادر هرگز بر سرم کشيده نمي شود، ديگر نگاه محبت آميز مادر شامل حالم نمي شود

ديگر به هنگام آمدن به خانه، مادر، به استقبالم نمي آيد و آغوش گرم خود را به رويم نمي گشايد.

 ديگر به هنگام خداحافظي از منزل ، مادر ، قرآن را بر سرم نمي گيرد و دعاي مادر بدرقه راهم نيست.

 ديگر خانه پدر، چراغ و روشنائي ندارد و تاريک است. همه جا را سکوت فرا گرفته است.

 خدايا! چه نعمت بزرگي را از دست دادم و چه برکت زندگي از ميان ما برداشته شده است.

 

 به ياد مي آورم که چه قدر مهربان بود، وقتي دست زبر او در دستم قرار مي گرفت دنيائي از آرامش به من دست مي داد. وقتي سخن مي گفت، تکيه کلامش “پسر جان” بود و با نرمي و ملايمت دلجوئي مي کرد و تندي هاي مرا با صبوري تحمل مي نمود.

 

به ياد مي آورم وقتي از رنجها و سختيها سخن مي گفت، از دوران کوچ کردن به سمت مازندران، از دوران خانه به دوشي و اجاره نشيني ها، از دوران فقر و نداري، از دوران خانه دار شدن و سختي هاي ساخت خانه، از کاشت زمين، از درو کردن، از خرمن کردن و آوردن محصول به خانه، و از اذيت و آزار ديگران حرف ميزد گويا مانند کوهي استوار بود و هرگز در برابر مشکلات سر خم نياورد.

 

او فکر مي کرد فرزنداني را بزرگ کرده و روزي روي آسايش را به خود خواهد ديد، اما چه زود غروب کرد، به نظر مي آيد او ترجيح داد دردسر و مزاحمتي براي کسي فراهم نکند. او که يک عمر با عزت زندگي کرد و در برابر همه مصيبت ها با صلابت برخورد نمود، دوست نداشت در سن پيري مورد بي احترامي قرار بگيرد و زير بار منت کسي برود. « عاشت سعيداً و ماتت سعيداً  ».

 

 مادرم! در دنيا به سختي زندگي کردي ولي راحت از دنيا رفتي. تو نه تنها در دوران کودکي ما را بزرگ نمودي؛ بلکه بعد از مردنت، بچه هايت را بزرگ کردي. وقتي بعد از رفتن تو، سيل پيام هاي تسليت از رهبر فرزانه و حکيم انقلاب اسلامي گرفته تا مراجع عظام تقليد، از علماء و روحانيت گرفته تا مسئولان و مردم و همه اقشار جامعه، احساس کردم مادرم اکنون مرا بزرگ کرده و به من عزت بخشيده است.

 

خدايت تو را بزرگ نمايد و با بزرگان دين و اولياء الهي و فاطمه زهرا (س) محشور کند.

 

مادرم! هرگز آخرين ديدار با تو را فراموش نميکنم، آن روزي که از پله ها پائين آمدم، صدايم کردي «پسر جان برگرد تا قرآن بالاي سر تو بگيرم» و آخرين جمله ات اين بود “پسر جان مرا حلال کن”. هرگز فکر نمي کردم اين آخرين ديدار و آخرين جمله تو باشد. تو خوب چشم بصيرت داشتي ولي ما غافل بوديم.

 

اکنون غصه هاي فراواني بر دلم باقي مانده است، که چرا عصاي دست مادر نشدم؟ چرا بيشتر در کنار تو نماندم؟ چرا صحبت هاي شيرين تو را بيشتر گوش ندادم؟ چرا در هنگام بيماري پرستار تو نبودم؟ چرا تو را بر همه چيز و بر همه کار ها ترجيح ندادم؟ و ……

 

اکنون رفتي ولي تصويري جاودانه از فيلم تو به جاي مانده، کلماتي که خود بر زبان جاري کردي، از تلقين ميت، که خود براي خود خواندي، نام مبارک ائمه(ع) و پيامبران الوالعزم را يک يک تکرار کردي، و سرانجام لبخند زيباي تو که نشان از مهر و محبت است، براي آخرين بار نشان دادي و با بالا بردن دست به علامت خداحافظي هميشگي، از ما جدا شدي هيچ کس فکر نميکرد اين فيلم يادگار ارزشمند تو باشد، و امروز مايه تسکين دل ما.

 

در اين لحظه، با چشمان گريان و دلي شکسته، براي آرامش قلبم، براي چندمين بار فيلم را نگاه کردم و در هنگام بالا بردن و تکان دادن دست تو، من نيز گفتم: خدا حافظ مادر.

 

فرزند کوچک تو/  سيد احمد ميرعمادي

بیست و پنجم مهرماه 1393

1 نظر
  1. عين الله آزموده می گوید

    خدایش بیامرزاد. مادر، گوهری است گرانبها و نایاب. وقتی از دست رفت دیگر جایگزینی نخواهد داشت.
    روحش شاد.

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.