چند روزی است که اهالی روستاهای پشتکوه بخش چهاردانگه ساری در جنوبیترین نقطه مازندران، مطالبهای معترضانه را در قالب جلوگیری از انتقال زباله ساری به منطقه گویچاله مطرح کرده اند. من به شکل و محتوی درخواست مردم که شاید نقدی به آن وارد باشد، کمتر میپردازم.
مسئله اما اینجاست چطور استاندار مازندران که در گذشته فرماندار ساری نیز بوده باید بخشینگری داشته باشد و با یک وعده توخالی و به بهانه برگزاری مسابقات جهانی کشتی در ساری، و اینکه زباله های ساری فقط برای مدت محدود شش ماهه به منطقه آورده میشود، چنین بلایی خانمانسوزی بر سر مردم محروم چهاردانگه آورده باشد!
اما این وعده کوتاه مدت، حدود ۱۳ سال طول کشید تا فرماندار ساری و استاندار فعلی مازندران زیر قول و وعدهاش بزند و با پیگیری مردم باز هم وعده بدهد یا سکوت کند تا آبهای اعتراض مردم از آسیاب بیفتد …
من هم منتقدم که با آتش زدن و یا دست به چوب شدن و تهدید کردن و یا تخریب اموال عمومی، خواسته مشروع و به حق مردم به سرانجام نمیرسد اما نمیتوان چشم پوشی کرد که زباله ساری حدود صد کیلومتر به چهاردانگه آورده شود و در جادهای با کامیونهای پرشمار روزانه ۴۰۰ تن زباله مرکز استان را سر مردمی خراب کنند که تنها به هوای جنگلهای سرسبز دلخوش هستند و داشتن زمین پاک و امنیت بهداشتی حق مسلم آنهاست.
حمل ۱۳ ساله زباله ساری در جاده زیبا و جنگلی ساری به کیاسر، این جاده را به جاده مرگ تبدیل کرده است، و شیرابه زباله از شیرهای ته کامیونهای زبالهکش در جاده تخلیه میشود و رنگ جاده کیاسر در مسیر حمل زباله به چهاردانگه به رنگ سیاه در آمده است. در این جادهی لغزنده متاسفانه هر راننده بخت برگشته ای با یک اشتباه کوچک، دچار حادثه مرگبار میشود.
بوی مشمئز کننده کامیونهای حمل زباله در مسیر جاده شدیدا باعث آزار مردم چهاردانگه شده و دیگر «قانون منع انتقال زباله در طول روز» هم بنا به گفته بخشدار چهاردانگه، این قانون را باید لغو شده دانست! زیرا انبوه خودروهای زبالهکش پُر هستند و اگر با فاصله یک ساعت به یک ساعت کار انتقال را انجام دهند قانون شبکشی زباله با یک توجیه مسخره به کناری گذاشته شده است.
من منتقد این هستم که بانوان منطقه چهاردانگه دست به اعتراض اجتماعی بزنند که بیشتر، نجابت را از زنان کوهستان سراغ دارم. بانوانی که در طول روز دوشادوش همسران و فرزندان خود در زمینهای کشاورزی بیثمر و کمثمر تلاش میکنند و با کار و زحمت عجین هستند. زنانی با صورتهای آفتاب سوخته و با صلابت که به حجب و عفاف شهرهاند اما آنها خوشنشینانی نیستد که عرصه بر آنها تنگ شود و منطقه را رها کنند. آنها با دام و زمین عجین بوده و در این اعتراض مدنی و قاونی نیز دوشادوش مردان و پسران خود هستند.
رهاسازی، دپو و تخلیه یا هر عنوانی که برای انتقال زباله ساری به چهاردانگه بگذاریم راه مدیریت پسماند ساری نیست! اینکه عنوان شود نفع افراد در این است که زباله به همین شیوه آن هم در منطقه محروم چهاردانگه انتقال پیدا کند، از عدل و انصاف و مدیریت اسلامی به دور است.
این اهالی محروم، تاکنون چندین بار طی نشستهای مختلف با مسئولان شهرستان ساری و استان مازندران درخواست بهحق و قانونی خود را مطرح کردهاند، اما وقتی همچنان کسی به حرف آنها گوش ندهد و حقشان را نادیده بگیرد و یا با وعدههای دروغین و تکراری مردم را دست به سر کند، ناخواسته با اعتراضی مردمی مواجه خواهیم شد که دیگر حضور معاون فرماندار ساری و حتی شخص فرماندار که در شب اول در بین اهالی روستاهای منطقه در روستای ارا حاضر شد نیز دردی را دوا نمیکند، زیرا مردم چهاردانگه تنها یک درخواست دارند: «جلوگیری از حمل زباله ساری به چهاردانگه»!
وقتی صحبت شد که چرا اینجا جمع شدید و یا اینقدر عصبانی هستید، عنوان میکنند «آشغال را به منطقه ما نیاورند» و سادگی در کلامشان موج میزند و حتی زبان فارسی را بخوبی هم بلد نیستند و با لهجه زیبای کوهی و زبان شمالی میگویند «ای مسئولین! اِشغال رِه اَمِه سَر نِیارین»!
متاسفانه برخی در فضای مجازی، حضور بانوان چهاردانگه در تجمع اعتراضی علیه زباله را به «زنان نینجا» تعبیر کرده اند! اما آنها نینجا نیستند! این زنان به حقوق اولیه انسانی خود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی به آن تاکید شده، واقف بوده و آن را طلب دارند. آنها میگویند مسؤولان استان و شهرستان به وعده خود برای جلوگیری از انتقال زباله به چهاردانگه مردانه عمل کنند.
این بار انتظار داریم مسئولان استانی به ویژه شخص آقای حسین زادگان استاندار مازندران به وظیفه قانونی خود مبنی بر جلوگیری از انتقال زباله ساری به بخش محروم چهاردانگه جامه عمل پوشانده و کارنامه خدمت خود به محرومان را به نمرهای خوب مزین کنند.
عالی ممنون