میخواهیم گزارش تهیه کنیم، نگرانیم! نکند به کسی بَر بخورد! نکنیم تکلیفمان با رسالتمان چه میشود؟ مگر میشود مسئولیت قبول کنی بعد موقع پاسخگویی بگویی نه شما حق نداری اینجور بنویسی! تشویش اذهان عمومی را بهدنبال دارد و هزار و یک توجیه مسخره دیگر!
به رئیس شورای شهر ساری میگوییم سردار زباله را چه میشود؟ میگوید به من ربطی ندارد از فرماندار بپرس! استاندار باید پاسخ بدهد! سراغ استاندار میروی میگوید به شما چه ارتباطی دارد؟! فرماندار سراسیمه خودش را به منطقه میرساند و میگوید: ملت کجا من قولی دادم و به آن عمل نکردم؟!
حالا شما دستور بفرمائید ما تا کجا پیگیر باشیم که به گوشه قبای شما بر نخورد؟ اینکه زباله گندش همه جای استان را سر گرفته غیر از این است که برنامهای برای کنترل و مهار این موضوع ندارید؟!
اینکار به مثابه یک جراحی حساس و خطرناک است، هزینه دارد، هزینهاش ممکن است به جابهجایی توی مدیر منجر شود، پس بهتر است سر رسانهرا گرم کنی و وعده پشت وعده بدهی!
۱۳ یا ۱۴ سال از روزی که وعده ساماندهی اوضاع را دادید میگذرد، سه تا دولت سرکار آمدند و چهارمی هم در راه است. مردم نماینده انتخاب کردن تا حرفشان را به گوش آن بالاییهای برسانند، اما چرا اتفاق که باید نمیافتد؟ غیر از این است که مصالح خودتان را فدای مصالح ملت کردید؟ نمره مدیریتتان چند باشد خوب است؟ مجدد تاکید میکنیم، بفرمایید ما تا کجا پیگیری کنیم که به شما بَر نخورد؟!
دادگاه مبارزه با زبالهخوارها را تشکیل دهید!
روزی نیست که خبری از برگزاری یک دادگاه فساد در کشور نشنویم، با تغییر در مدیریت عالی قوهقضاییه بارقههای امید در دل مردمی که تشنه عدالتاند بار دیگر زنده شده، مردمی که برای عدالتطلبی حسین(ع) به سر و سینه میزنند، شاهدند چطور در روز روشن عدالت را سر میبرند! آخر کجای مسلمانی میگوید ۱۴ سال مردم را سرکار بگذارید، زبالهرا ۱۰۰ کیلومتر آن طرفتر حملکنید اینهمه مخاطره ایجاد کنید، چندین برابر ساخت زبالهسوز از پول این مردم را به شرکتهای پیمانکار بدهید تا کسی با شما و میز مدیریتتان کاری نداشته باشد؟
خبر رسیده با واسطه تا رئیس قوهقضاییه در جریان ریز مسائل زبالهمنطقه پشتکوهچهاردانگه قرار دارند و حتی به دوستان گفتند: موضوع را از طریق دادستانی مرکز استان پیگیری کنند، حالا بهتر نیست یکی دو تا از همین دادگاههای زباله را در استان تشکیل دهید تا معلوم شود چه کسی قصور داشته؟!
قطعاً پای اصحاب محترم رسانه هم به میان خواهد آمد. جایی که احتمالا پردهها کنار خواهد رفت و معلوم خواهد شد چه کسانی از چه رانتهایی برخوردار بودند تا این زباله همچنان حمل شود و زبالهسوز در همان ۳۰ تا ۴۰ درصد پیشرفت فیزیکی گیر کند!
آتشسوزی عمدی؛ زبالههای عفونی را امحا کنید!
میگویند گویچال را به آتش کشیدند! کار خیلی بدی کردند، هرکسی که گفته آتش بزنید شکر خورده! حالا اگر راست باشد اینطور که در رسانهها عنوان شده وا مصیبتا، میگویند به کارگران افغانی گفتند زبالههای عفونی را بسوزانید تا اثری از آن باقی نماند! این هم شاهکار مدیریتی ما. حالا ببینید تصاویری که منتشر شده، از بنر بیمارستان امام رضای آمل گرفته تا ستخون و آنژیکتها زرد و آبی و بنفش! اینها نشان میدهد اوضاع خیلی بغرنجتر از آن است که تصور کنید! مگر اثر زبالههای عفونی را میشود به این راحتی از بین برد! سیستم مدیریت پسماند بیمارستانی در دنیا با این حرکت اخیر مبهوت خواهد ماند. فردا اگر انواع بیماریهای کشنده و ناشناخته اپیدمی شد به این یادداشت ما به دیده دادخواهی بنگیرید! آیا کسی هست فریاد ما را بشنود؟
رسانههای جیرهخوار!
در مورد رسانههای استان که بهتر است چیزی نگوییم، ما از نظر تعداد رسانهجزو سه استان برتر هستیم، اما تولید محتوی، اثرگذاری و پیگیری چه؟ اگر بود شاهد بروز چنین فجایعی بودیم؟ قطعا آن ۱۷ روزنامه و ۶۰ هفتهنامه و فلان مقدار ماهنامه سر خودشان را جای دیگر گرم کردهاند! یادتان هست تجهیزات زبالهسوز را در شهر با کامیونهای تریلی چرخاندند؟! چه کسی خبر دارد چقدر پول خرج تبلیغات شد؟ حالا آقای شمشیربند میگوید بروید از مسئولین استانداری پیگیر شوید! سردار شما مانور عملگرایی دادید، رسانهها را ساپورت کردید، تیترها به نفع خودتان عوض کردید حالا وقت فرار از پاسخگویی نیست!
رسانههای ما در استان فاقد محتوی درخور توجه هستند! مخاطبشان عموماً همینهای هستند که پول میدهند و نیمصفحه را میخرند! پس بیراه نیست اگر عنوان جیرهخوار را برایشان بهکار ببریم! البته معدود رسانههای هم بودند که دغدغهمند پیگیر مسئله بودند، اما در فضای غبارآلود رسانهای استان چشم چشم را نمیبیند! دوستان نمیگذارند یادداشت یا گزارشهای خوب و تاثیرگذار تا روی میز مدیر پیش برود.
امنیت جان مردم است!
شنیدید لابد، تا موضوعی را قرار است موشکافی کنید یا از علت محقق نشدن آن مساله بپرسی سریع میگویند مساله امنیتی است! کدام امنیت؟ جان و مال و ناموس مردم؟ یا حریم امن برای آقایانی که مدعی خدمتاند؟!
چه کسی نمیداند که نیروهای مخلص و مؤمن امنیتی بدون اینکه سر و صدا و هوچیگری کنند به کارشان مشغولند. در سایه تلاش همین سربازان گمنام صاحبالزمان، الحمدالله کشور در امنترین شرایط قرار دارد و اگر گهگاهی چندتا مزدور وطن فروش هم به قول رهبری ترقهای در کردند بلافاصله ضرب شصتش را هم خوردند. هزار مرتبه شکر بابت این امنیت، اما نباید همه چیز را باهم قاطی کنیم، اهمال و کمکاری در بحث به پسماند در سراسر استان مشهود است و اگر قرار باشد روزی به این موضوعات به طور جدی رسیدگی شود معلوم میشود نیروهای امنیتی حرفهای زیادی برای گفتن دارند که متاسفانه بعضا به دلیل شرایط کنونی جامعه آنرا بازگو نمیکنند.
همه ما منتظر برخورد نیروهای امنیتی با متخلفین در هر سطحی خواهیم بود. امنیتی بالاتر از جان مردم نیست که آن هم متاسفانه به دلیل سوء مدیریت به خطر افتاده است.
آقای مسئول از خط قرمز عبور کردی!
متاسفانه شاهدیم برخی مسئولین خودشان را مبرا از ایراد و اشکال میدانند و این نکته به ضعف سیستم نظارتی اولاً در خود دستگاهها و ثانیا از سوی نمایندههای مجلس بر میگردد، شاهد مثال بیاوریم؛ حراست بانک مرکزی در دوره اخیر در زندان دارد آب خنک میخورد. او قرار بود از اموال مردم حراست کند چه شده که سر از اوین درآورده غیر از این است که مصالح شخصی را ارجع دانسته به مصالح سازمانی!
یا آن یکی نماینده سر از فلان باند توزیع خودرو یا پرونده پتروشیمی در میآورد! اینها چیزهای است که رسانهای شده و همه از آن مطلعند واقعا کجایند آقایان نماینده ساری در این مثلا ۱۴ سال اخیر بیایند گزارش بدهند چقدر اعتبار تخصیص دادند و چقدر انحراف در اعتبارات وجود دارد؟!
نهاد نظارتی در استانداری لابد بهتر از نمایندهها در جریان هستند لااقل بیایند به مردم بگویند پولها صرف چه کار مهمتری شد؟!
به نظر میرسد مسئولین خیلی وقت است از خط قرمز عبور کردند در حالی که مدام رسانهها را به رعایت چهارچوبها دعوت میکنند! این حق مسلم مردم است تا بدانند با پولشان چهکاری کردند؟
همیشه حق با مردم است!
انقلاب اسلامی ۴۰ سال قبل با توده مردم شکل گرفت، به شعارهای اوایل انقلاب رجوع کنید، قرار بود حکومت مستضفین باشد، به قول روحانی سرشناسی میگفت: انقلاب ما از مرزهایمان عبور کرده ولی دولتهای ما همچنان درجا می زنند!
چقدر رهبری نسبت به موضوع حفظ محیطزیست دغدغه دارند، چقدر از برخورد شعاری با این مساله گلایه دارند. به نظر شما با این وضعیت زباله که در سراسر شمال ایران به ویژه مازندران میبینید، محیطزیست سالمی را میتوانید متصور شوید؟!
جالب اینکه همه فقط خوب حرف می زنند، از استاندار که وعده مازندران پاک را میدهد تا نماینده که با افتخار از نطق محیطزیستیاش پرده بر میدارد! اینجا حق با کیست؟ چه کسی کوتاهی کرده؟ لابد مردم چهاردانگه که برای حفظ جانشان در ۱۰ روز اول محرم در منطقه گویچال به صورت مسالمت آمیز دست به اعتراض زدند!
شک نکید همیشه در جمهوری اسلامی حق با مردم است. آنها ولینعمتان جامعه هستند، اینحرف ما نیست حرف معمار فقید انقلاب است.
چهاردانگه چوب چند دستگیاش را میخورد!
اما در مورد چهاردانگه مظلوم هر چه بنویسیم کم نوشتیم. متاسفانه ، بزرگترین بخش در تقسیمات جغرافیایی استان بهدلیل پراکندگی و دوری از مرکز استان جزو کمبرخوردارترین مناطق استان بهشمار میرود. این درحالی است که این منطقه به دلیل برخورداری از پتانسیلهای طبیعی در بحث گردشگری سرآمد استان است، نیروی انسانی آن جزو نیروهای پیشرو در مدیریت استان و کشور محسوب میشوند.
اما در کنار این مزیتها آفت چنددستگی و بعضا خود برتر بینی باعث شده کیاسر به عنوان مرکز بخش، هرگز در حد و اندازه یک شهر رخ بنمایاند، اتفاقات اخیر در حوزه شهری ادعای ما را بیش از پیش ثابت میکند! همین چند دستگی باعث شده زباله مرکز استان را بر سر مردم مظلوم آوار کردند و وقتی به مدیران استان معترض میشوید میگویند به شما چه ارتباطی دارد؟!
عجب! پس سرنوشت مردم چهاردانگه با میز مدیریت شما گره خورده، باید این مردم در زباله دست و پا بزنند، عزیزانشان را در تصادفات بیشمار جادهای از دست بدهند تا شما گوشه صندلیتان کج نشود!
به نظر میرسد دیگر وقت آن رسیده تا مردم چهاردانگه به خودشان بیایند و با تکیه بر توان و ظرفیت و داشتههایشان و بدور از هر گونه تنش و درگیری سیاسی و جناحی سرنوشت خودشان را بدست بگیرند.
مدعیان پوشیدن ردای نمایندگی عزاداری قبول!
اما سخنی با مدعیان حضور در بهارستان، شما که برای دختر آبی توئیت میزنی! برای فلان هنرمند و بازیگر پیام تبریک و تسلیت نثار میکنی! ندیدیم نسبت به مساله زباله در روزهای اخیر کلامی بگویید؟ کجایید؟! لابد صف اول عزای امام حسین(ع)!
بله تصاویر خندانتان در فضای مجازی پر شده! گویی به جشن تولد بچهدوستان دعوت شدید! هرچند سال انتخابات است و حضورتان در جشن تولدها هم توجیه خاص خودش را دارد، اما این را بدانید مردم آگاهتر از شما سر صندوق های رای یقهتان را خواهند گرفت!
همه ما مسئولیم!
همه ما به اندازه خودمان مسئولیم، از من شهروند ساده در بحث تولید و تفکیک زباله تا شمای سیاستگذار ! به این آمارها توجه کنید!
سرانه تولید زباله در جهان، روزانه ۳۰۰ گرم و در ایران، روزانه ۷۰۰ گرم است؛ یعنی ما ایرانیها هرروز ۵۸ هزار تن زباله با نسبت فراوانی وزنی ۷۰ درصد زباله تر و ۳۰ درصد زباله خشک تولید میکنیم. در جهان، ۷۰ درصد زبالهها بازیافت میشوند درحالیکه در کشور ما تنها ۲۰ درصد زبالهها به چرخه بازیافت میرسند؛ از این میان، تنها ۱۰ درصد زبالهها در مبدأ تفکیک میشود. این مسئله نشانگر سطح پایین مشارکت شهروندان ایرانی در تفکیک ۲۰ میلیون تن زباله سالانه کشور است.
در مازندران چه خبر است؟
در استان مازندران متوسط تولید روزانه زباله بیش از ۳۰۰۰ تن است؛ این آمار با توجه به مقصد گردشگری بودن استان، در فصول مسافرپذیر، حتی تا ۶ هزار تن در روز هم میرسد و متأسفانه باوجوداین حجم انبوه زباله و محدودیت اقلیمی و محیطزیستی استان، تنها ۴ درصد زبالههای تولیدی در مازندران به چرخه بازیافت میرسند.
مدیریت صحیح پسماند یکی از ضروریترین محورهای توسعه پایدار شهری است. موافقید با هم سری به خانه استاندار، فرماندار و مدیر پسماند شهرداری ساری بزنیم، فکر می کنید مسئولین زبالهشان را چطور تفکیک میکنند؟
در حال حاضر شهرداری ساری اجرای «طرح تپش»، تفکیک پسماند شهری را بهعنوان طرح تفکیک زباله از مبدأ و با مشارکت فعال شهروندان در دست اجرا دارد، خبر دارید که تنها ۳۰ درصد مردم با این طرح همکاری میکنند؟!
ضروری است با اتخاذ تمهیدات و راهکارهای مناسب این میزان مشارکت افزایش یابد. برای افزایش مشارکت و پیشرفت و موفقیت بیشتر این طرح پیشنهادهای زیر قابلبررسی است:
ایجاد تشکلهای محلی بهمنظور فرهنگسازی برای مشارکت بیشتر شهروندان در مدیریت پسماند، تدوین قوانین تشویقی و تنبیهی متناسب با فرهنگ و آداب و رسوم منطقه، اطلاعرسانی مناسب و کافی از طریق رسانههای عمومی! برای جلب مشارکت بیشتر شهروندان، بهبود سیستمهای نظارتی و ارزشیابی اجرای طرح تفکیک از مبدأ و….
نویسنده: علی نظری