پایگاه خبری چهاردانگه: نمادهای شهری بخشی از هویت هر شهر هستند. این نمادها میتوانند یک مجسمه، یک ساختمان یا حتی یک اثر طبیعی باشند که در گذر زمان تبدیل به مختصرترین معرف از یک شهر میشوند.
نمادهایی که در همه طرحهای گرافیکی یا فعالیتهای تبلیغاتی تصویری از آنها استفاده میشود و به خاطر حس خاص شهروندان هر شهر به آن، ممکن است کانون تجمعات گوناگون نیز باشند.
در شهرهای ایران، به ویژه شهرهایی که از قدمت تاریخی برخوردار هستند میشود این نمادها را دید. برای مثال ساری که برج معروف ساعت آن در میدانی به همین نام سالهاست استوار ایستاده و اتفاقات تاریخی و اجتماعی و تجمعات مذهبی گوناگونی را نظاره کرده است.برجی که امروز در میدان ساعت ساری دیده میشود سال ۵۷ ساخته شد.
عملیات ساخت آن از سال ۵۵ آغاز شد و ۲ سال بعد به پایان رسید. البته پیش از این برج، یک برج دیگر در همین میدان قرار داشت. برجی که سال ۱۳۰۹ ساخته شد و ظاهری با ویژگیهای معماری ایرانی و اروپایی داشت.
این برج در سال ۴۴ با تصمیم شهرداری تخریب شد و میدان و فوارهای به جای آن قرار گرفت. اما سال ۵۵ سازمان فرهنگ و هنر استان و شهرداری ساری تصمیم گرفتند که برج ساعت را از نو با طراحی جدیدتری بسازند. هیأت امنایی متشکل از «سید اسماعیل عمادیان»، «ابوالفضل ظاهری» و آقایان جاودانی و بهایی تشکیل شد و کار ساخت برج را پس از انتخاب و تأیید طرح آغاز کردند.
معمار برج نیز از سوی هیأت امنا انتخاب شد. «محمدعلی حمیدینوا» معمار این بنای معروف مرکز مازندران است که اکنون ۸۶ سال، یک پسر، سه نوه و یک نتیجه دارد و در ساری زندگی می کند.
برجی که نماد مازندران شد
برجی که صدای ساعت آن سال ۸۰ پس از اعتراض شهروندان اطراف میدان قطع شد و اکنون دوباره چند سال است هر یک ساعت صدای ساعتش در شهر میپیچد، زیر نظر معماری ساخته شد که از ۱۳ سالگی پس از فوت پدرش به بنایی روی آورد و چند سال بعد معمار شد. استاد حمیدینوا متولد ۱۳۰۹ است. یعنی سالی که برج اولیه ساعت ساری متولد شد، او نیز چشم به جهان گشود و ۵۵ سال بعد، عملیات ساخت برجی که به نماد مرکز مازندران تبدیل شد را در اختیار گرفت.
هرچند کهولت سن به او توان همراهی کامل و پاسخگویی به همه پرسشها را نمیدهد، اما تا حد توان به برخی پرسشها پاسخ میدهد. میگوید: تا پنجم ابتدایی تحصیل کردم و بعد رفتم سراغ کار. کارهایی که در گذشته انجام دادم و اطلاعاتی که در زمینه معماری به دست آوردم باعث شد بناهایی که زیر نظرم معماری شد مورد توجه مردم قرار بگیرد.
مسجد ابوالفضل(ع) ساری، مسجد خیابان ملت، مسجد امام حسین(ع)، مسجد گلما، مسجد پاشاکلا و کارخانه شیرپاستوریزه را من معماری کردم. بسیاری از منازل مسکونی پزشکان، بقالها و بزازها را نیز آن زمان من ساختم. در دامغان مرغداری ساخته بودم و به شهرهای گنبد، بابل و قائمشهر نیز برای معماری میرفتم. از نظر مهارت زبانزد شده بودم.
به گفته او زمانی که برج را میساختند به کارگران حدود روزی یک تومان حقوق داده میشد. برجی که حمیدینوا در مرکز شهر ساری معماریاش را انجام داد، پس از ساخت هرگز بازسازی نشد و فقط هر چند سال یکبار رنگ آمیزی میشود. او معتقد است این رنگآمیزیها اشتباه است. چون رنگ اصلی برج باید حفظ شود.
میگوید: طراحی برج اول ساری آلمانیها بودند که علاوه بر این برج آثاری مانند راهآهن را نیز ساختند. بعدها شهرداری این برج را تخریب کرد و به جای آن حوض آب و فواره گذاشت. اما پس از مدتی دوباره شروع به ساخت برج کردند. سال ۱۳۵۵ از سوی یکی از شهردارها و هیأت امنا متشکل از سید اسماعیل عمادیان قناد، ابوالفضل ظاهری که سینما سپهر و ایران را داشت و فتحالله علیزاده کار آغاز شد. ۲۰ هزار تومن را شهرداری داد و ما بقی پول را مردم پرداخت کردند.
او میافزاید: شکل برج قبلی نیز تقریباً همین بود. فرقی که وجود دارد در مصالحی است که الان بهکار رفت که بهتر از مصالح برج اول است. مصالح این برج آجر و سیمان است و بنای آن استحکام زیادی دارد. آن زمان چون فضای کافی برای دور زدن در اطراف میدان وجود نداشت، با کاهش ۵ متر از فضای میدان نسبت به عریض کردن خیابان برای آسان دور زدن ماشینها اقدام کردند. بعدها دایره وسط ساعت را محدود کردند و شکل دیگری از آن به وجود آوردند که با ریختن خاک آثاری از پلههای برج باقی نماند.
کارگران برج، ساروی بودند
به گفته حمیدینوا معمار قدیمی ساری کارگرانی که در ساخت برج کار میکردند اهل ساری بودند. او به اعتراض مردم در سال ۸۰ به صدای ساعت مرکز شهر هم اشاره میکند و میگوید: مردم اعتراض داشتند، اما صدای ناقوس ساعت آنقدر قوی نبود که باعث آزار شهروندان شود. البته چند سالی است که دوباره صدای ساعت شنیده میشود و کسی اعتراض نمیکند.
او میافزاید: برج ساری در گذشته دارای ۲ ساعت بود. یکی به سمت خیابان مدرس و دیگری به سمت خیابان انقلاب. اما در حال حاضر برج جدید ۴ ساعت دارد. طبق نظر کارشناسان معماری این چهارراهها از نظر شکل هندسی مقابل هم قرار ندارند تا زاویههای دورساعت به صورت یکسان بچرخند. این خیابانها مقابل هم نیستند و ساعت از ۴ طرف به خوبی دیده نمیشود و فقط از سمت انقلاب واضح و قابل دیدن است. اما از سمت مدرس کمی پیداست و از سمت نادر –جمهوری اسلامی- اصلا دیده نمیشود.
معماری ایرانی در برج ساعت
معمار باسابقه و بازنشسته ساروی به تاریخچه ساعت قرار گرفته در میدان نیز اشاره میکند. موضوعی که البته یک بار در روزنامه همشهری گزارش مفصلی از تاریخچه آن منتشر شد و «ابوالقاسم یوسفزاده» ساعتساز قدیمی ساری خاطراتش از زمان وارد کردن ساعت قدیمی به ساری را بازگو کرد.
حمیدینوا در این باره اظهار میکند: دو ساعت قدیمی در برجی قرار داشت که پیش از این برج در برج ساعت امامزاده یحیی(ع) قرار داشت. آن ساعتها از روسیه وارد شده بودند. یکی از سمت بیرون و دیگری از داخل دیده میشد. بعدها با تخریب برج اول، ساعتها از بین رفتند و ۴ ساعت جدید از ژاپن جایگزین ساعتها شد.
به گفته حمیدینوا، معماری، تأمین نیازها و انجام قراردادهای ساخت برج از سوی او انجام شد. هزینه ساخت برج در آن زمان ۲۵۰ هزار تومان تمام شد. استادکار باسابقه معتقد است: امروز هرچند که برج نیازی به بازسازی ندارد، اما حتی رنگآمیزی آن برای هر نقاش یک رزومه و تبلیغ کاری محسوب میشود.
نیمنگاهی به معماری امروز دارد و دشواریهای معماری در چند دهه پیش را مرور میکند. اظهار میکند: در دنیای امروزی برجهای بلند و بزرگ بیش از ۲۰۰ طبقه وجود دارد، چون مصالح مناسب در اختیارشان است. علم هم روز به روز پیشرفت میکند. اما در گذشته مصالح کافی و مناسب وجود نداشت.