پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

«پروانه در آتش» / نقد عزیزالله حاجی مشهدی بر مستند « پاپلی »

در فیلم پاپلی ، “زینب” ( زینب آهنگری ) یکی از محوری ترین شخصیت هایی است که از ابتدا تا انتهای فیلم در مرکز توجه بیننده ی فیلم قرار می گیرد و اگرچه، فیلم می کوشد تا در اصل به زندگی و حال و هوای پدر زینب ( …آهنگری ) بپردازد ، با این همه ، تماشاگر فیلم بیش از توجه به حال و روز پدر معلول خانواده به خود زینب توجه نشان می دهد.

0

 

تماشای فیلم مستند ” پاپلی” با تصاویر زیبا وچشم نواز از زندگی در یک روستا ی مازندران ، روایت مستندگونه یی از زندگی در زیست بوم های روستایی در شمال ایران و چالش های زندگی  کشاورزان و دامداران آن منطقه را به تماشاگر خود  ارایه می دهد و بار دیگر به ما یاد آوری می کند که بسیاری از مستند سازان – از جمله “مهدی زمانپور کیاسری” – با ساخت یک مستند زندگینامه یی ( پرتره)  که صد البته در ساختار روایی آن نشانه هایی آشکار از حال و هوای یک مستند اجتماعی با ساختار مستند – داستانی دیده می شود ، علاقه نشان می دهند.

 

“پاپلی” به معنای “پروانه” در گویش مازندرانی ، با این باورکه پیک خوش خبر و آورنده ی خبر خوش است ، گاه از سوی پدر “زینب” – دختر کوچک خانواد ه ی آهنگری-  برای  زینب به کار برده می شود. این رسم رایج در میان بسیاری از خانواده های شمالی که برخی از بچه های شیرین و زیبای خود – به ویژه دختران- را با نام گل و گیاه و شکوفه و برخی از پرنده ها و چرنده ها ،مثل : ماه تی تی (شکوفه ی ماه ) ، انار تی تی ( شکوفه ی انار ) جیران(آهو و غزال ) تیرنگ یا تورنگ ( قرقاول ) چل چلا (پرستو ) و ….  صدا می زنند، در این فیلم نیز تکرار می شود.

 

در فیلم پاپلی ، “زینب” ( زینب آهنگری ) یکی از محوری ترین شخصیت هایی است که از ابتدا تا انتهای فیلم در مرکز توجه بیننده ی فیلم قرار می گیرد و اگرچه، فیلم می کوشد تا در اصل به زندگی و حال و هوای پدر زینب ( …آهنگری ) بپردازد ، با این همه ، تماشاگر فیلم بیش  از توجه به حال و روز پدر معلول خانواده به خود زینب توجه نشان می دهد.

 

پدر خانواده  که ۲۵ سال پیش در پی افتادن از بالای درخت و قطع نخاع شدن ، توان راه رفتن  را از دست می دهد و ویلچر نشین می شود ، حالا در تمام سال هایی که گذشته است ، زمینگیر و خانه نشین است و توان پرداختن به کشت و کار و کشاورزی و دامداری ندارد.

 

تیزهوشی کارگردان در پرهیز از گل درشت کردن تصاویر زیبا و به اصطلاح کارت پستالی فیلم ، با وجودی که طبیعت زیبا ی شمال  امکان ثبت تصاویر چشم نواز فراوانی را به فیلمبردار فیلم ( حسن پریشانی ) داده است ، به گونه یی است که  تماشاگر حرفه یی چنین اثری با وجود بسیاری از تصاویر چشم نواز، حضور پررنگ دوربین و میزانسن از پیش طراحی شده ( مشابه فیلم های داستانی) را  تا حدود زیادی  احساس نمی کند و کار از مشکل تصنع در فضاسازی ها دور می ماند و حس باور پذیری فضا در تماشاگر فیلم تقویت می شود.

 

در فیلم از  زینب ( پاپلی) دختر ته تغاری خانواده ی آهنگری که برخلاف همه ی خواهرها و برادر جانبازش خود را وقف خانواده کرده است ، چهره یی صبور، مقاوم و از خود گذشته ارایه داده می شود که برای پرستاری و تیمار داری از پدر ناتوانش ، همه ی نوجوانی و جوانی خود را فدای او می کند و ایثارگرانه از درس و دانشگاه و تمام خوشی ها و لذت های معمول زندگی می گذرد و به کار سخت ودشوار تر و خشک کردن پدرش می پردازد و مادرش ( فاطمه ) نیز با حضور در مزرعه ، جنگل  و دامداری و آغل و…. جانشین مرد خانواده می شود و دست به کارهای سخت ومردانه می زند. بریدن شاخه های خشک در جنگل ، به دوش کشیدن بار سنگین هیزم های جمع آوری شده و حمل آن ها به خانه برای استفاده ی پخت و پز در اجاق یا تنور ، در کنار کارهای معمول هر زن روستایی مثل پختن نان و آشپزی و برداشت محصول و  جمع کردن تمشک و انجیر و انگور و ازگیل و پختن مربا و …. به خوبی نشان می دهد که با خانه نشین شدن پدر به عنوان اصلی ترین اهرم کار و تلاش و درآمد زایی خانواده ، اکنون دختر جوان خانواده و مادرش باید جای خالی پدری را که  به ظاهر”هست” اما برای در آمد زایی خانواده هیچ گونه نقشی ندارد ، پر کنند و با چالش هایی جدی رو به رو شوند.

 

زینب ، با همه ی ایثارگری هایش اما گاهی به خودش نیز فرصت زندگی کردن می دهد . زمانی که با کره اسب زیبا و نوپایش به جنگل می رود ، حتی وقتی که از روی اسب می افتد و صورتش آسیب می بیند  یا لحظه های کوتاهی که با سگ ها وگربه ی دست آموزش سرگرم می شود و به ویژه زمانی که آهوانه در کنار رودبار خروشان در راه های جنگلی در حال دویدن دیده می شود ، و زیر آبشار کوچکی می ایستد و احساس سرخوشانه یی دارد ،با اوج سبکبالی و دلشادی های او رو به رو می شویم. با این همه ، گاه پیمانه ی صبرش لبریز می شود و از ناشکیبی و امر و نهی های پدرش نیز خسته می شود و تماشاگر فیلم نیز صد البته برای همه ی این لحظه های پر حس و حال ، دلیل موجهی پیدا می کند و می داند ، دختر جوانی که همه ی خواستگارهایش را یکی پس از دیگری رد می کند تا تنها به پدرش خدمت کند ، رفته رفته به آتشفشان خاموشی بدل می شود که هر لحظه امکان فوران دارد!

 

پاپلی یک مستند خوش ساخت و گویاست که البته به فضای مستند داستانی بسیار نزدیک شده است و گاه حتی کفه ی داستانی بودن کار نیز سنگین تر به نظر می رسد. داشتن چند راوی به عنوان شخصیت های اصلی فیلم نیز تمهید مناسبی برای شنیدن کل ماجراها از زبان چند نفر ( دختر ، مادر و پدر) به شمار می آید و در مجموع برای کارگردان فیلم یک گام بلند به جلو به حساب می آید.

 

نویسنده نقد: عزیزالله حاجی مشهدی

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.